اعتیاد به کار یک مسکن موقت اما ناسالم، برای اضطرابهای ماست. اعتیاد به کار و شغل اگرچه در لحظه، حواس ما را از احساسات دردناک پرت میکند، ولی در نهایت مثل هرنوع اعتیاد دیگری، آسیبزننده است.
ساعات طولانی کار میتواند به طور موقت علائم افسردگی و اضطراب را کاهش دهد. اما اگر زندگی ما به این سمت رفته، بهتر است میزکار را رها کنیم و با احساسات دردناک خود روبرو شویم.
در این مقاله به این موضوع میپردازیم که اعتیاد به کار دقیقا چیست، چه علایمی دارد و اگر دچارش هستیم باید چه کار کنیم.
اعتیاد به کار چیست؟
در سال ۱۹۸۶ روانشناسی آمریکایی به اسم واین اوتس برای اولین بار اصطلاح workaholic را به عنوان یک اختلال مطرح کرد، که در دسته اعتیادها جای میگیرد. او برای این مفهوم تعریف سادهای ارایه داد: «اشتیاق بیش از حد برای کار کردن، تاجایی که سلامتی، روابط و عملکرد اجتماعی فرد تحت تاثیر قرار بگیرید.»
از آن زمان تا امروز،موضوع اعتیاد به کار در سازمان و جامعه عمیقا در جامعه مدرن ریشه دوانده است. فرهنگ تاکید بیش از حد بر عملکرد حرفهای و اجبار برای راندمان کاری بیشتر و بیشتر، تبدیل به فرهنگ غالب بسیاری از محیطهای کاری شده است.
علی رغم اینکه رویکرد تعادل بین کار و زندگی، به خصوص بعد از پاندمی کرونا، بسیار مورد توجه قرار گرفته است، اما اعتیاد به کار هنوز یکی از مشکلات رایج سلامت روان، در تمام دنیاست.
فرد معتاد به کار مثل هر نوع اعتیاد دیگری، نمیتواند جلوی خودش را برای کار مداوم بگیرد و احتمالا نیاز به کمک و حمایت یک رواندرمانگر یا کمک گرفتن از لایف کوچینگ دارد تا بتواند بر اعتیادش غلبه کند. حالا ببینیم این اعتیاد به کار که از آن حرف میزنیم با چه علایمی شناخته میشود.
۱۲ نشانهای که میگوید شما به کارتان معتاد شدهاید!
چندین علامت تشخیصی اعتیاد به کار وجود دارد که به صورت علمی بررسی شدهاند. اگر اعتیاد به کار داشته باشیم، این نشانهها را خواهیم داشت:
- ساعات طولانی در دفتر کار خود میمانیم و بیش از آنچه که تعهد داریم به کار ادامه میدهیم.
- دائماً به کار خود فکر میکنیم یا همیشه در حال برنامهریزی هستیم تا ببینیم چطور میتوانیم وقت بیشتری برای آن آزاد کنیم.
- برای کاهش احساس گناه، اضطراب، درماندگی و افسردگی، یا برای فراموش کردن مشکلات شخصی به کار کردن پناه میبریم.
- روابط شخصی ما به خاطر کار زیاد از هم پاشیده است.
- نسبت به خروجیکار وسواس بیش از حد داریم.
- از شکست و ناکامی در کار شدیدا میترسیم.
- اگر جلوی کارکردنمان گرفته شود، مضطرب میشویم.
- کار را نسبت به هر چیزی از جمله تفریح، فعالیتهای اوقات فراغت و ورزش در اولویت قرار میدهیم.
- برای بیشتر کار کردن از ساعت خواب خود میزنیم.
- از کار زیاد به عنوان راهی برای فرار از روبط صمیمانه استفاده میکنیم.
- نسبت به دیگران در روابط کاری حالت تدافعی داریم.
- در ساعات بیکاری احساس گناه و افسردگی میکنیم.
نکته مهم این است که این علایم نباید به تنهایی عاملی برای اعتیاد به کار در نظر گرفته شوند. یعنی اگر این نشانهها را داریم، حتما به این معنی نیست که ما اعتیاد به کار داریم.
با این حال، اگر متوجه شدیم که چند مورد از این علایم در زندگی ما در جریان است، یا همه آنها را با هم داریم، ممکن است به این معنی باشد که در معرض خطر اعتیاد به کار قرار داریم، یا معتاد به کار هستیم.
خطرات اعتیاد به کار
مانند اکثر اعتیادها، اعتیاد به کار با گذشت زمان بدتر میشود. اگر تا سرحد از پا افتادن از نظر روحی و جسمی کار کنیم، ممکن است دچار فرسودگی شغلی (burnout) شده و کلیت زندگیمان تحت تاثیر قرار بگیرد. در مورد رابطه اعتیاد به کار با فرسودگی شغلی میتوان گفت که فرسودگی شغلی یک نتیجه رایج اعتیاد به کار است که می تواند منجر به استرس شدید و روابط آسیبدیده شود.
شخصی که اعتیاد به کار دارد اگر سراغ معالجه نرود، ممکن است خودش را از خانواده و دوستانش جدا بیاندازد. از طرفی استرس مزمن که گاهی نتیجه کار بیش از حد است برای سلامت جسمی هم خطرناک است.
مطالعهای که در مجله انجمن پزشکی آمریکا (JAMA) منتشر شده میگوید: کار بیش از حد ممکن است سیستم ایمنی بدن را ضعیف کرده و در نتیجه احتمال ابتلا به بیماریهای مختلف را بالا میبرد.
اما خوشبختانه، اعتیاد به کار قابل کنترل است. با دریافت کمک، درمان و مشاوره، افراد میتوانند دوباره تعادل بین کار و زندگی را برقرار کنند.
ترک اعتیاد به کار در ۶ گام
اگر اعتیاد به کار داشته باشیم، ممکن است به آن سطح از درمان که برای اعتیاد به مواد مخدر یا الکل به کار میرود نیاز نداشته باشیم. لازم نیست فکرمان حتما سمت بستری شدن یا دریافت دارو برود. در ادامه به راه های ساده و موثری که میتوان برای درمان این معضل به کار برد، اشاره خواهیم کرد.
۱. اصلاح سبک زندگی
اعتیاد به کار با حمایت و همراهی یک کوچ میتواند رفع شده و ما را به شرایط عادی بازگرداند. اصلاح سبک زندگی و متعهد بودن به فعالیتهای مفید غیر از کار، در این مسیر خیلی مهم است. بهطور مثال خود را موظف کنید که راس یک ساعت مشخص از محل کار خود بیرون زده و در پارک یا محلی که به آن علاقه دارید به مدت نیم ساعت پیادهروی کنید.
۲. مواجه شدن با ریشههای اضطراب
بهتر است به موازات اصلاح سبک زندگی خود، ریشههای اضطراب خود را نیز با کمک یک رواندرمانگر پیدا کرده و روی آن بخش از موضوع هم تمرکز کنیم. چون اعتیاد به کار میتواند نشانهای از یک مشکل جدیتر سلامت روان باشد. مثل افسردگی یا اختلال وسواس. به همین دلیل است که ارزیابی سلامت میتواند مفید باشد. رواندرمانی و حتی دریافت دارو میتواند به کنترل تکانهها و اضطرابها کمک کند.
۳. یادگرفتن مهارتهای مواجهه سالم با اضطراب
اگر بدانیم چطور با ترسها، اضطرابها و مشکلات حلنشدهمان مواجه شویم، دیگر کار برایمان تبدیل به یک پناهگاه برای فرار نمیشود و جایگاه واقعی و سالم خودش را در زندگیمان خواهد داشت.
۴. دریافت حمایت پس از بهبود
در مسیر درمان، مهم است که فرد بهبود یافته بتواند دوباره با کارکردن رابطه سالم برقرار کند. به هر حال زندگی هزینه دارد و نمیشود کار کردن را کلا رها کرد. پس ممکن است لازم باشد حتی بعد از برقراری تعادل، تا مدتی به حمایت و همراهی کوچینگ سبک زندگی نیاز باشد.
۵. فاصله گرفتن از کار در صورت امکان مالی
شاید هم مفید باشد که اگر امکان مالیاش را داشتیم، مدتی از کارکردن فاصله بگیریم تا درک کنیم که زندگی بدون کار مداوم هم ادامه خواهد داشت. فاصله گرفتن موقتی از کار کردن، باعث میشود فرصت داشته باشیم بخشهایی از زندگیمان مثل سلامت جسمی، روابط و حالروحیمان را که به خاطر اعتیاد به کار آسیب دیدهاند ترمیم کنیم.
۶. تغییر شغل
در نهایت، تغییر شغل با حمایت یک کوچ مسیر شغلی هم یکی از راهکارهای کمک کننده است. ممکن است فرهنگ اشتباه و محیط مسموم محل کار، ما را به سمت اعتیاد به کار سوق داده باشد. در چنین شرایطی حتی اگر خودمان درمان شویم و بخواهیم به سمت تعادل حرکت کنیم، فشاری که از سمت تیم به ما وارد میشود، ممکن است شرایط را برایمان سخت کند.
۷. استفاده از جلسات کوچینگ
رویکرد سبک زندگی متعادل میگوید: ۸ ساعت کار، ۸ ساعت زندگی، ۸ ساعت خواب؛ در حرف ساده است. اما چند نفر از ما واقعا میتوانیم در شرایط ناامن اقتصادی به این فرمول پایبند باشیم؟
شاید موقعیتهایی در زندگی پیش بیاید که مجبور باشیم برای تامین زندگی خود و خانوادهمان بیشتر از اینها کار کنیم. حرفی در آن نیست. اما جبر اقتصادی و نیاز به کار بیشتر یک بحث است و مدیریت ذهن و روانمان برای اینکه معتاد به کار نشویم بحثی دیگر.
اگر نیاز به کار بیشتر باعث شود مدیریت زمان ما برای رسیدگی به روابط، سلامتی و تفریح سخت شود، حتی اگر معتاد به کار نباشیم، باز در معرض آسیب خواهیم بود.
در هر دوی این حالتها (اعتیاد به کار و پرکاری) استفاده از جلسات کوچینگ میتواند ما را برای نزدیک شدن به سبک زندگی متعادل کمک کند. اگر برای مساله ترک اعتیاد به کار به یک همراه نیاز دارید، از طریق فرم زیر میتوانید در یک جلسه کوچینگ رایگان شرکت کنید: