رسیدن به هدف و برنامههای شخصی و شغلی دغدغه بسیاری از ماست.
جیمز کلیر وبلاگنویس مشهور آمریکایی و نویسنده کتاب “عادتهای اتمی” در وبلاگش مطلبی در مورد رسیدن به اهداف نوشته که خواندنش خالی از لطف نیست. آنچه در این مقاله میخوانیم سخنان او در مورد دستیابی به هدف است:
در ۶ ماه گذشته من یک استراتژی ساده را آزمایش کردم که کار و وضعیت سلامت مرا بهبود بخشید. با استفاده از این استراتژی من هر هفته بدون اینکه منتظر انگیزه و اراده باشم در رسیدن به اهدافی که تعیین کرده بودم پیشرفت چشمگیری داشتم. در این نوشته میخواهم در مورد این استراتژی صحبت کرده و بگویم چطور میتوانید با استفاده از آن در رسیدن به اهداف، کار و سلامت خود پیشرفت کنید.
مشکل ما در تعیین اهداف چیست؟
اگر یک انسان معمولی هستید، حتماً رویاها و اهدافی در زندگی خود داشته و چیزهای بزرگ و کوچکی در ذهن دارید که دوست دارید به آنها برسید. آرزوی رسیدن به همه اینها بسیار خوب است، اما اکثر ما از جمله خود من یک اشتباه رایج در هدف گذاری داریم که رسیدن به هدف را به تعویق میاندازد و آن هم تعیین یک ضرب العجل به جای داشتن یک برنامه است.
در واقع ما هنگام تلاش برای دستیابی به هدف روی هدف نهایی و ضربالعجلی که برای آن تعیین میکنیم تمرکز میکنیم. به طور مثال میگوییم “میخواهم تا تابستان ۵ کیلو وزن کم کنم” یا “میخواهم طی ۱۲ هفته درآمد خود را افزایش دهم”. اما مشکل اینجاست که اگر به هر دلیل نتوانیم به این ضرب العجل پایبند بوده و در زمان تعیین شده به هدفمان برسیم، حتی با وجود پیشرفت در زمینه مورد نظر، باز هم احساس شکست کرده و دست از تلاش بر میداریم. این از آن جنس اشتباهاتی است که هنگام ترک عادت های منفی و ایجاد عادت های مثبت مرتکب میشویم.
تأثیر برنامهریزی در رسیدن به هدف
در بالا گفتم که طبق تجربه من، از نکات مهم برای رسیدن به هدف این است که به جای تعیین ضربالعجل، برای رسیدن به آنچه میخواهید یک برنامه داشته باشید. بنابراین لازم است ابتدا هدفی را تعیین کنید که برایتان بسیار مهم است، سپس برنامهای تنظیم کنید و هر روز به آن پایبند باشید تا بتوانید گام به گام به هدفی که تعیین کردهاید نزدیکتر شوید. ممکن است در ابتدای راه متوجه تغییرات خود نشوید، اما مطمئن باشید این تعهد به برنامه ریزی زندگی شما را متحول خواهد کرد.
اگر بدانید کوچینگ چیست نیز میتوانید برای پیدا کردن نحوه برنامهریزی درست از حضور یک کوچ استفاده کنید.
روش درست رسیدن به هدف چیست؟
من بیشتر اوقات سعی میکنم به جای اینکه ایدههای خود را به صورت تئوری نوشته و دیگران را تشویق به اجرای آنها کنم، مجری ایدههای خود باشم. بنابراین دو مثالی که در ادامه نوشتهام، تجربیات من در پیدا کردن بهترین مسیر و پیدا کردن عوامل موثر رسیدن به هدف است.
نوشتن
خوانندگانی که همیشه مرا دنبال میکنند میدانند که من در سه سال اول فعالیت خود، هر دوشنبه و پنجشنبه یک مقاله جدید منتشر میکردم. این مقالات گاهی کوتاهتر از حد انتظار من میشدند و برخی از آنها نیز برای خود من جذاب نبوده و شاید برای خواننده مفید واقع نمیشدند. اما برای من مهم نبود که چه اتفاقی میافتد و باز هم برای رسیدن به هدف خود به نوشتن ادامه میدادم.
نتایج این پافشاری در نوشتن بسیار شگفتانگیز بود؛ میلیونها بازدیدکننده، صدها هزار کاربر سایت و یک کسبوکار تماموقت.
اما تصور کنید به جای این پافشاری، یک ضرب العجل برای خود تعیین کرده بودم؛ مثل “من میخواهم در ۱۲ هفته ۱۰۰۰ کاربر سایت جذب کنم”. در این صورت اگر در این بازه زمانی به این هدف نمیرسیدم، انگیزهام را برای انتشار منظم مطالب در روزهای دوشنبه و پنجشنبه از دست میدادم و علاوه بر این خود را یک فرد شکستخورده میدانستم و در حال حاضر دستاوردهای الانم را نداشتم.
ورزش
در آگوست ۲۰۱۲، تصمیم گرفتم که ۱۰۰ بار پشت سر هم شنا بزنم. اولین بار که امتحان کردم فقط ۳۶ بار رفتم. در گذشته ممکن بود برای خودم ضربالاجل تعیین کنم و به طور مثال بگویم “تا ۳۱ دسامبر باید ۱۰۰ تا شنا بزنم”.
اما به جای آن تصمیم گرفتم برای رسیدن به هدف خود برنامهای تنظیم کنم. من هر دوشنبه، چهارشنبه و جمعه شروع به انجام تمرینات شنا کردم. من همچنان این برنامه خود را دارم و تنها روزهایی که در سفر بودم در این سه روز شنا تمرین نمیکردم. در حال حاضر هم هیچ هدف مشخصی برای زدن شنا ندارم و اینکار را صرفا برای قدرت بدنی و ورزش انجام میدهم. البته باید بگوییم پس از ۷۷ روز تمرین توانستم پیشرفت چشمگیری در زدن شنا داشته باشم.
برای رسیدن به هدف روی تمرین تمرکز کنید، نه عملکرد
دیدید که روشی که در دو مثال بالا به کار گرفته شده است چقدر با روشهای کلیشهای برای رسیدن به هدف متفاوت است. در هر دو مورد من توانستم با برنامهریزی و پایبند بودن به آن، به اهدافم برسم.
در همین راستا باید بدانید افراد سازنده و موفق برای چیزهای با ارزش و کارهایی که در سطر اول جدول اولویتبندیشان قرار دارد، بسیار تمرین میکنند. بهترین وزنهبرداران هر هفته در زمان مشخصی به سالن بدنسازی میروند. بهترین نویسندگان هر روز پشت سیستم نشسته و مینویسند. بهترین رهبران، والدین، مدیران، نوازندگان و پزشکان نیز تمرین زیادی برای رسیدن به هدفهای خود دارند.
نکته مهم این است که برای کسانی که در این حد تمرین میکنند، عملکرد مهم نیست، بلکه آنها تنها روی تمرین مستمر خود تمرکز میکنند.
در کنار آن، زمانبندی در برنامهریزی بسیار مهم است. شما نمیتوانید به درستی بگویید که چه زمانی میتوانید یک مطلب جذاب بنویسید، یک نقاشی حرفهای بکشید، درآمد مدنظرتان را داشته باشید، اما زمانبندی این امکان را به شما میدهد که به یاد داشته باشید که هر روز باید برای رسیدن به هدف خود تلاش کرده و در مسیر درستی قرار بگیرید. شما هم اگر میخواهید برای رسیدن به هدف خود کارهایی را به طور روتین در زندگی خود انجام دهید باید برنامهریزی و زمانبندی دقیقی داشته باشید و همواره به آن پایبند باشید.
کوچینگ چطور به ما در رسیدن به هدف کمک می کند؟
خواندن آنچه جیمز کلیر به آن اعتقاد دارد و آنچه او تجربه کرده میتواند بسیار جذاب باشد؛ اما زمانی میتواند به عنوان یک راهکار برای رسیدن به هدف در نظر گرفته شود که بتوانید آنها را در زندگی خود پیاده کنید. اما از آنجایی که به دلیل تفاوت موقعیت، امکانات، استعدادها، خواستهها، شرایط و موانع نمیتوانید عینا از زندگی افراد موفق پیروی کنید، باید مسیر خود را پیدا کنید.
در این شرایط کوچینگ میتواند چراغ راه شما در این مسیر باشد. با حمایتهای یک کوچ میتوانید ارزش گذاری درستی داشته باشید، معنای زندگی خود را درک کرده و اهداف معناداری را تعیین کنید. پس از تعیین هدف نیز یک کوچ در کنار شما خواهد بود تا بتوانید روش درست خود را در رسیدن به هدف پیدا کنید، برنامهریزی و زمانبندی کنید و با پایبندی به آنها پیشرفت را در زندگی خود مشاهده کنید.
همین حالا میتوانید یک جلسه کوچینگ رایگان ثبت نام کنید: