همه انسانها در دورههای مختلف زندگی خود راههایی را برای رسیدن به موفقیت در کار و زندگی امتحان کرده اند. اما همه این راهها به موفقیت ختم نمیشود و گاهی مواجهه با شکست ما را سرخورده، ناامید و مایوس میکند. اما اگر به زندگی افراد موفق نگاهی بیندازیم میبینیم در هر جایگاهی که باشیم موانعی پیش رو داریم و ممکن است بارها شکست بخوریم؛ اما مهم این است که چطور از آنها درس بگیریم و با تغییر طرز فکرمان از آنها برای پیروزی استفاده کنیم. در این مقاله سعی داریم تکنیک های موفقیت در زندگی را در قالب داستان زندگی پنج فرد موفق بیاوریم و مسیر موفقیت در کار و زندگی را برایتان هموارتر کنیم.
۱- برای موفقیت در کار و زندگی تنها یک انتخاب دارید
اورسولا برنز (Ursula Burns) مدیرعامل شرکت زیراکس و یکی از قدرتمندترین و موفق ترین زنان در زمینه تجارت به حساب میآید. او در سال ۱۹۵۸ در یکی از فقیرترین مناطق منهتن از ایالت نیویورک آمریکا به دنیا آمد. او زندگی سخت خود را با سه ویژگی مشکل ساز در آن دوران شروع کرد؛ سیاه پوست، فقیر و زن بودن.
مادر او زنی تنها بود که مجبور بود تمام روز کار کند تا بتواند زندگی اورسولا و خواهر و بردارهایش را تامین کند. او دائما به فرزندان خود تاکید میکرد که محل زندگی و موقعیتشان نباید شخصیت و جایگاه آینده آنها را تحت تاثیر قرار دهد. بلکه باید بتوانند با همین امکانات اندک بهترین کار را در زندگی خود انجام دهند. همین باعث شد اورسولا سخت از خودش کار بکشد.
او تحصیلات خود را ادامه داد و وارد رشته مهندسی مکانیک دانشکده پلی تکنیک بروکلین شد؛ جایی که تنها مردان مرفه سفید پوست در آن درس میخواندند. در آنجا بود که متوجه شد در میان اطرافیان خود مانند یک بیگانه است و به همین خاطر باید تغییرات زیادی در زمینه تحصیلی و اجتماعی داشته باشد.
فارغ التحصیلی او از این رشته و کارآموزیش در شرکت زیراکس مقدمه ای برای مدیریت عاملی او در این شرکت بزرگ بود. او توانست این شرکت را که در حال ورشکستگی بود نجات داده و به سمت سودآوری هدایت کند. او همچنین در دوره اوباما به عنوان رئیس ائتلاف مشاغل STEM به فعالیت خود ادامه داد و عضو هیات مدیره برخی از بزرگترین شرکتهای جهان از جمله اکسان موبیل (Exxon Mobil)، اوبر و وون ارمنیا (VEON) که دهمین شرکت بزرگ مخابراتی جهان است شد.
برنز با الهام از تشویقهای مادرش در اوایل زندگی “اندیشه رشد” را در خود ایجاد کرده و با این باور که میتواند با تلاش به آنچه میخواهد برسد، در راه موفقیت در کار و زندگی گام برداشت.
برای اینکه متوجه شویم برنز چطور توانست در مسیر موفقیت در کار و زندگی گامهای بزرگی بردارد باید اندیشه رشد (Growth Mindset) را با اندیشه ثابت (Fixed Mindset) مقایسه کنیم. افرادی که اندیشه ثابت دارند بر این باور هستند که کنترل کمی بر زندگی خود دارند. اما حقیقت این است که ما به عنوان انسان بر برخی از اتفاقات و رویدادهای زندگی خود کنترل داشته و برخی دیگر را نمیتوانیم کنترل کنیم.
به طور مثال شما هیچ کنترلی روی محل تولد، جنسیت، ثروتمند بودن یا فقیر بودن خانواده، جایگاه اجتماعی آنها، رنگ پوست، قد و رنگ چشمانتان ندارید. در حالی که تا حد زیادی مسئول موقعیت، شرایط و میزان موفقیت در کار و زندگی خود هستید.
اورسولا نیز با کمکهای مادرش متوجه شد که مقصر نیست که در خانواده فقیری به دنیا آمده و بهتر است به جای اینکه خود را فرد فقیری در نظر بگیرد و با باورهای محدود کننده خود را قربانی شرایط کند، با مسئولیت پذیری شرایط زندگی خود را تغییر داده و با ایجاد انگیزه در خود الهام بخش زندگی خودش باشد.
بنابراین اگر شما هم فقیر به دنیا آمده اید و خانواده ای دارید که بیماریهای روانی در آنها ژنتیکی است، تنها یک انتخاب دارید؛ آن نیز این است که بدانید چطور با وجود شرایط فعلیتان مسیر موفقیت در کار و زندگی را پیدا کنید. چراکه هیچکس جز خودتان نمیتواند زخمهای عاطفی شما را التیام دهد، شما را از چنگ روابط سمی رها کند، با انضباط شخصی زندگی سالم را برایتان به ارمغان بیاورد و روابط عاطفی عمیق را به شما هدیه دهد. شما استعدادها، مهارتها و نقاط قوتی دارید که با تکیه بر آنها میتوانید مسیر درستی برای موفقیت در کار و زندگی پیدا کنید.
۲- یکی از رازهای موفقیت در زندگی این است که کاری را شروع کنید
چارلز توماس کلوز (Charles Thomas Close) معروف به چاک کلوز یکی از نقاشان معروف آمریکایی است. او پدر خود را در سن ۱۱ سالگی از دست داد. در نوجوانی معلمانش به او میگفتند که باید فکر رفتن به دانشگاه را از خود دور کند؛ چراکه او به بیماریهایی مانند بیماری کلیوی و خوانش پریشی مبتلا بود که باعث میشد نتواند چهره افراد را از هم تشخیص دهد. اما تبحر او در کار با دستانش باعث شد برخی از معلمانش به او پیشنهاد دهند رشتههای فنی حرفه ای و هنری را ادامه دهد.
با وجود همه این محدودیتها او تبدیل به یک نقاش و گرافیست مشهور شد و آثار معروفی در سطح بین المللی از خود برجای گذاشت. اما این محدودیتها پایان نیافت؛ به طوری در سن ۴۰ سالگی دچار یک ضایعه عروقی نخاعی شد و از کمر به پایین فلج شد. او دست از تلاش برنداشت و پس از جلسات متعدد فیزیوتراپی توانست بازوهای خود را تکان داده و روی ویلچر به کشیدن نقاشی و خلق پرترههای زیبا ادامه دهد. اما واقعا او چطور توانست همه این کارها را انجام دهد؟
کلوز در یادداشتی نوشت “افراد مبتدی و آماتور برای شروع به دنبال انگیزه هستند، افراد حرفه ای شروع به کار میکنند. من هم تا به حال هر ایده و انگیزه بزرگی که داشته ام پس از شروع کار بروز پیدا کرده است.”
برخلاف آنچه کلوز گفته است، اکثر ما دید متفاوتی به انگیزه داریم. در واقع ما برای موفقیت در کار و زندگی به دنبال الهامهای بیرونی و درونی هستیم و منتظریم انگیزه ای برای شروع کار پیدا کنیم. این در حالی است که انگیزه امری غیر قابل پیش بینی و بی ثبات است و افراد زیادی به جای اینکه وقت خود را صرف پیدا کردن ارزش های فردی و هدف گذاری و شروع کار کنند، در تلاش برای پیدا کردن آن هستند.
علاوه بر این شما هم حتما برای موفقیت در کار و زندگی خود ایدههایی در ذهن دارید، اما به این فکر کرده اید که چطور باید متوجه شوید که کدامیک از این ایدهها به موفقیت و کدام به شکست منجر میشوند؟ بهترین راهکار برای اینکه درک درستی از ایدههای خود داشته باشید این است که به جای اینکه به دنبال انگیزه و الهام باشید، حرکت کنید و آنها را اجرا کنید.
۳- شما هم ممکن است اشتباه کنید
ری دالیو (Ray Dalio) یکی از بزرگ ترین کارشناسان مالی، کارآفرینان و سرمایه گذاران آمریکایی است که پنجاه و هشتمین فرد ثروتمند جهان به حساب میآید.
در اوایل دهه ۱۹۸۰ برخلاف پیش بینی دالیو بازار سهام رشد صعودی هشت ساله چشم گیری را تجربه کرد و این باعث شد محاسبات او در تجارت و سرمایه گذاری به طور کلی غلط از آب درآمده و شکست بزرگی را تجربه کند. به همین دلیل مجبور شد بسیاری از کارمندان خود را اخراج کرده و برای گذراندن امورات زندگی از پدرش پول قرض کند.
اما پس از اینکه توانست دوباره سرپا شود، متوجه شد که فرضیههای اشتباه او نبوده و ورشکست شدنش نه در اثر تحلیل نادرستش از شرایط اقتصادی بلکه تنها در اثر بررسی اشتباه زمان آن بوده؛ چراکه اقتصاد هشت سال پس از اینکه او گفته بود سقوط کرد و شرکت او توانست در این شرایط سود کرده، رشد کند و به حیات خود ادامه دهد. اما درس دیگری که از این موقعیت گرفت این بود که تعصبات و غرور او باعث ورشکست شدنش شده است. در واقع او متوجه شد که رمز موفقیت در کار و زندگی تحلیل و بررسی فرضیات و تحلیل درست شرایط است و او به این دلیل شکست خورده است که فکر میکرد اشتباه نمیکند و نیاز به نظر دیگران و تحلیل و بررسی بیشتر ندارد.
بنابراین دالیو با خود عهد کرد که هرگز به غرور و نفس خود اجازه ندهد که بر تصمیم گیریهایش مسلط شوند. در حال حاضر نیز او به طور مداوم فرضیات خود را در مورد شرایط اقتصاد جهانی تجزیه و تحلیل کرده و سعی میکند با روشهای مختلف آزمون و خطا تئوریهای خود بهبود ببخشد. او حتی از کارمندان خود میخواهد که نظرشان را در مورد فرضیات او بگویند و او را متقاعد کنند که اشتباه میکند.
با طی کردن این راه های موفقیت در زندگی توانسته از ثروتی بالغ بر دهها میلیارد دلار به دست بیاورد و شرکت خود را که Bridgewater Associates نام دارد به یکی از بزرگ ترین صندوقهای تامین کننده مالی جهان تبدیل کند.
شما هم میتوانید در مسیر موفقیت در کار و زندگی جلوی اشتباهات، ایدههای غلط و ریسک های احمقانه خود را بگیرید، به شرط اینکه تعصب را کنار بگذارید و درک کنید شما هم مانند بقیه ممکن است اشتباه کنید.
۴- دنیا را همانگونه که هست ببینید، نه آنگونه که آرزو دارید
دکتر پاتریک براون (Patric O. Brown) پزشک و بیوشیمی دان آمریکایی و یک گیاهخوار است. او به دلایل اخلاقی دلسوزانه خود گوشت را کنار گذاشت و با اینکه دوست داشت دیگران را نیز به اینکار تشویق کند به جای تبلیغ و صحبت در مورد تاثیرات اخلاقی و زیست محیطی خوردن گوشت یا اعتراض جلوی درب کارخانجات و کارگاههای تولید گوشت، تصمیم گرفت از روش هوشمندانه دیگری استفاده کند.
در واقع دیدگاه براون بیانگر این بود که ما نمیتوانیم رفتار و عملکرد دیگران را تغییر دهیم؛ چراکه آنها قوانین اخلاقی مختص به خود را دارند. بنابراین اگر سعی کنیم به زور فردی را متقاعد کرده و نظر خود را به او تحمیل کنیم، او شروع به جنگ علنی و رو با ما میکند. به همین خاطر او تصمیم گرفت با تولید مواد غذایی که به طعم، ظاهر، بو و بافت گوشت نزدیک بوده و قیمت ارزان تری نیز داشته باشند، به هدف خود که جایگزین کردن این مواد غذایی با همه تولیدات گوشتی تا سال ۲۰۳۵ است برسد.
رمز موفقیت در کار و زندگی براون این بود که توانست بدون انتقاد از گوشت خواران و کارخانجات تولید گوشت و با تمرکز بر طبیعت انسان کار خود را پیش ببرد. اما قطعا اگر مانند سایر متعصبان، تنها با عصبانیت و عدم توانایی در کنترل خشم از حقوق حیوانات، غیر اخلاقی بودن خوردن گوشت، توجه به محیط زیست و دنیای مدرنیته میگفت، نمیتوانست چنین تاثیری بر جهان بگذارد.
۵- رمز موفقیت در کار و زندگی را در درون خود جستجو کنید
آمادا رزا پرز (Amada Rosa Pérez) یکی از مشهورترین سوپرمدلهای کلمبیایی بوده که عکس برداری و فیلمبرداری از او در زیباترین مکانهای جهان انجام میشد. زندگی او با توجه به شهرت و ثروتی که داشت بسیار تجملاتی بود و جایگاه او در موفقیت کار و زندگی حرفه ای به گونه ای بود که ۹۹.۹درصد از مدلها آرزو داشتند به جایگاه او دست پیدا کنند. اما او به طرز غیرقابل باوری و به یکباره در سال ۲۰۰۵ و در اوج فعالیت حرفه ای خود از انظار عموم ناپدید شد.
شک و ظن هر گروهی از جامعه دلایل مختلفی برای ناپدید شدن او در ذهن داشتند؛ برخی افراد اعتقاد به آدم ربایی داشتند و برخی باج گیری و قتل را علت این حادثه میدانستند.
اما با وجود همه این شایعات پرز پنج سال بعد برگشت و اعلام کرد که دوباره متولد شده است. او از صنعت مدلینگ دست کشید و مشغول پرداختن به فقرا و کمک کردن به آنها شد.
او در جایی گفته است “مدل بودن یعنی معیار بودن و مدل کسی است که باورهایش ارزش تقلید دارد. من از اینکه یک الگوی سطحی باشم خسته شدم و از دنیایی که پر از دروغ، ظواهر، ریا و فریب است بیزارم. جایی که از ضد ارزشها سرشار است و خشونت، تجاوز، مواد مخدر، الکل و کشت و کشتار را تشدید کرده و کسب ثروت، بی اخلاقی و تقلب را تبلیغ میکند. من میخواهم در چنین جهانی الگویی باشم که به جای کمک به دستیابی اهداف تجاری، کرامت واقعی زنان را ترویج کند.”
او میگفت قبل از این تحولات همیشه استرس و عجله داشته و به راحتی از کوچکترین چیزها ناراحت میشده است. اما به گفته خود او پس از تغییر دیدگاههایش در آرامش زندگی میکند، دنیا برای او جذابیت بیشتری دارد و از هر لحظه ای که خدا به او داده است کمال استفاده را میبرد.
نیاز پرز به کشف معنای زندگی قابل درک است، جایی که انسان از سطحی بودن خسته میشود و موفقیت در کار و زندگی را از جنبههای دیگری میبیند.
شاید این به این خاطر است که زندگی مدرن امروزی به ما القا میکند که باید کمال گرا باشیم و همیشه برای دستیابی به همه چیز تلاش کنیم. فارغ از اینکه خوشبختی به اجبار و با تلاش به دست نمیآید. در واقع تلاش برای رسیدن به شاد زیستن و حس خوشبختی تنها ما را به یک انسان بدبخت تبدیل میکند. اما این حس چیزیست که باید آن را در خودتان جستجو کنید.
اگر به جهان اطرافمان دقیق تر نگاه کنیم، میبینیم که با وجودی که جهان جای بهتری شده است، انسانها به جای اینکه شادتر باشند، به میزان بیشتری با بحران ناامیدی و بی هویتی و ناتوانی در دستیابی به معنای زندگی دست و پنجه نرم میکنند.
اگر کمی به این پنج داستان دقت کنیم متوجه میشویم که هر کدام از این افراد در کنار فکر کردن به راههای موفقیت در کار و زندگی اهداف بالاتری داشتند که فراتر از معیارهای معمول همه ما بوده است. حتی ری دالیو نیز که درآمدی میلیاردی دارد هدف خود را آموزش رایگان اصول زندگی و رمز موفقیت خود به جهان قرار داده است.
اما پرز هم به ما نشان داد که میتوانیم موفقیت در کار و زندگی را به گونه ای تعریف کنیم که دیگران را بالا ببرد، آرامش بیشتری به ما بدهد و از شدت بی عدالتی و بی رحم بودن جهانی که در آن زندگی میکنیم بکاهد.
کوچینگ چطور به موفق شدن در زندگی و کار کمک می کند؟
هر فردی در زندگی فردی و شغلی خود اهدافی دارد که رسیدن به آنها انگیزه ای برای تحرک و انجام فعالیتها در طول روز بوده و زمانی احساس موفقیت در کار و زندگی میکند که قدم به قدم به سمت این اهداف پیش برود. در این میان تمام تلاش کوچینگ این است که به افراد در هدف گذاری و ایجاد انگیزه کمک کند. همچنین یک کوچ سعی دارد با حمایتهای خود به افراد کمک کند که موانع را از سر راه خود بردارند، به سمت اهداف پیش رفته و هنگام رسیدن به اهداف کوچک و بزرگ در زندگیشان، حس زیبای موفقیت در زندگی را تجربه کنند.
اگر شما هم نیاز به حضور در جلسات کوچینگ را در خود احساس میکنید، میتوانید همین حالا در یکی از جلسات رایگان کوچینگ ثبت نام کنید: