باورهای محدود کننده در ذهن شما چه تصویری تداعی میکنند؟
بچه فیل بارها و بارها تلاش میکند تا خود را رها کند اما توان مقابله با طناب را ندارد. بنابراین تسلیم میشود و سرنوشت خود را میپذیرد. اما سالها میگذرد و بچه فیل بزرگ و بزرگتر میشود، پاهای غول پیکری پیدا میکند و میتواند به راحتی از شر طناب خلاص شود. اما باور کرده است که این طناب بسیار محکم بوده و رهایی از آن غیر ممکن است. بنابراین بازهم تسلیم سرنوشت میماند و با این باور زندگی میکند که هرگز نمیتواند آزادانه زندگی کند.
بسیاری از ما مانند همین فیل نه تنها نمیخواهیم به تغییر باور های محدودکننده فکر کنیم، بلکه حتی دیگر به وجود آنها و اثرات مخرب آنها در زندگی خود فکر نمیکنیم. اما اگر شما حتی همین لحظه در مورد تغییر باورهای محدود کنندهی زندگی خود احساس نیاز کردهاید تا انتهای این مقاله همراه ما باشید.
منظور از باورهای محدود کننده چیست؟
باورها مرزهای مشخصی برای انجام کارهای منطقی و غیر منطقی مشخص میکنند و باورهای محدود کننده شما را از انجام برخی از کارهای منطقی یا غیر منطقی منع میکنند. به طور مثال باور یک فرد مبنی بر اشتباه بودن دزدی او را از سرقت ماشینی که درب آن باز است باز میدارد اما باور متضادی برای فرد دیگر تبدیل به عاملی برای دزدی ماشینی که گوشه خیابان پارک است میشود.
بنابراین آنچه مشخص میشود این است که همه باورهای محدود کننده منفی نیستند و همه ما برای یک زندگی بهتر و اخلاقی به یک سری باورهای محدود کننده مثبت نیاز داریم تا ما را از انجام برخی از کارها بازدارند. آنچه مهم است رها شدن از باورهایی است که جلوی انجام کارهای خوشایند، ضروری، مهم و مثبت را میگیرند.
باورهای محدود کننده مضر باورهایی هستند که ما را از مسیر رسیدن به هدف زندگی باز میدارند. همچنین یک باور محدود کننده میتواند ما را از آنچه میخواهیم مانند پیدا کردن شغل مناسب یا داشتن یک رابطه عاطفی سالم یا ترک رابطه ای که برای ما مضر است دور نگه دارد.
به این فکر کنید که میخواهید تغییر شغل دهید یا میخواهید در یک جلسه کاری نظر خود را به طور واضح بیان کنید اما باورهای محدودکننده عزت نفس باعث میشوند شما فکر کنید قدرت صحبت کردن در جمع، شرکت در یک مصاحبه کاری سنگین یا پیدا کردن یک شغل بهتر را ندارید. پس بهترین کاری که میتوانید برای خود انجام دهید این است که خودتان را از این این دسته از باورهای محدود کننده رها کنید.
برای این منظور باید ابتدا این دسته از باورها را بشناسید. باورهای محدود کننده به طور کلی سه دسته هستند که در ادامه لیست باورهای محدود کننده را با هم میبینیم و به طور مفصل در مورد آنها صحبت خواهیم کرد:
۱- باورهای محدودکننده در مورد خود
۲- باورهای محدودکننده در مورد جهان
۳- باورهای محدودکننده در مورد زندگی
باورهای محدود کننده در مورد خود
این دسته از باورهای محدود کننده باعث میشوند شما احساس کنید نمیتوانید کاری را انجام دهید؛ به این دلیل که یا شما در حد انجام آن کار نیستید، یا دیگر توانایی انجام آن را ندارید و یا انجام آن برای شما خوب و مناسب نیست. برای مثال ممکن است به دلیل اینکه سن بالایی دارید یا یک مادر هستید و فکر میکنید باید زمان خود را برای بچههای خود آزاد بگذارید یا مرد هستید از شرکت در یک کلاس رقص که به آن علاقه دارید خودداری کنید.
جالب اینجاست که اکثر ما توسط باورهای محدود کننده ای که در مورد خود داریم به عقب رانده میشویم. در واقع اکثر ما باورهایی داریم که مملو از وابستگی و بار عاطفی، ناامنی، درماندگی آموخته شده و نقطه ضعف هستند و به سرعت باید هر کدام از آنها را به چالش بکشیم. در ادامه با چند نمونه از این باورها آشنا میشویم.
سن
این دسته از باورهای محدود کننده قادرند ما را از انجام کارهایی که باید انجام دهیم تنها به این دلیل که سن ما برای انجام آن کار مناسب نیست باز دارند. به طور مثال بسیاری از افراد تغییر شغل در چهل سالگی را امری اشتباه میدانند یا تصور میکنند برای تقویت مهارت یادگیری پیر شده اند.
از سوی دیگر برخی دیگر از افراد نیز فکر میکنند برای انجام بسیاری از کارها هنوز خیلی جوان هستند. به طور مثال زمانی که دانشجو هستند تلاشی برای پیدا کردن یک شغل عالی نکرده یا فکر میکنند برای تصمیم گیری برای مهاجرت بسیار جوان هستند.
ویژگی های فردی
گاهی فکر میکنیم توانایی و هوش کافی برای گرفتن بورسیه تحصیلی، شرکت در آزمون ورودی یک مدرسه عالی یا درخواست مصاحبه شغلی برای یک موقعیت کاری بسیار خاص را نداریم. برخی از مواقع نیز فکر میکنیم صحبت کردن با کسی که دوست داریم نیاز به جذاب بودن دارد و ما این ویژگی را نداریم یا از پوشیدن یک لباس به دلیل اینکه اندام متناسبی نداریم خودداری میکنیم. گاهی حتی درونگرایی ما مانع شرکت در گروههای دوستی میشود که به حضور در آنها نیاز داریم.
دلیل همه اینها دسته ای از باورهای محدود کننده در مورد ویژگیهای فردی است که باعث پس رفت ما در زندگی میشوند. این باورها موانع بسیار سمجی در زندگی ما ایجاد می کنند؛ چراکه این ویژگیها در تار و پود شخصیت و زندگی ما هستند و نمیتوانیم آنها را تغییر دهیم و ممکن است تا آخر عمر خود را به خاطرشان سرزنش کنیم.
احساسات
باور کنید یا نه اغلب ما از احساسات خود به عنوان مبنایی برای باورهای محدود کننده استفاده میکنیم. به این جملات دقت کنید.
“من نمیتوانم با افراد جدیدی آشنا شوم زیرا بسیار افسرده هستم و هیچ کس مرا دوست نخواهد داشت.”
“من نمیتوانم به سر کار برگردم چون خجالت میکشم.”
“من نمیتوانم رابطه خوبی با دوستم داشته باشم چون از دست او عصبانی هستم.”
تناقض معناداری که در این جملات و این دسته از باورهای محدود کننده وجود دارد این است که آنچه باید برای مقابله با این احساسات انجام دهیم، همان کاری است که از انجام آن خودداری میکنیم. بنابراین برای رهایی از این چرخه معیوب لازم است اگر افسرده هستیم باید با دیگران معاشرت کنیم، اگر خجالتی هستیم باید سعی کنیم با قضاوت دیگران مواجه شویم، اگر از دست کسی عصبانی هستیم باید با او صحبت کنیم.
باورهای محدود کننده در مورد جهان
باورهای محدود کننده در مورد جهان باعث میشوند احساس کنیم نمیتوانیم کاری را انجام دهید زیرا چیزی یا کسی در جهان اطراف مانع شما خواهد شد.
فردی را در نظر بگیرید که باور دارد هر کس که با او صحبت میکند چیزی از او میخواهد و به دنبال منفعتی است. بنابراین نمیتواند به مردم اعتماد کند، بارها و بارها از معاشرت با افراد خودداری کرده و زمانهای بسیار زیادی را در تنهایی سپری کرده است.
در ادامه با این باورها بیشتر آشنا میشویم.
نارضایتی و عدم تایید دیگران
میتوان گفت رایج ترین باورهای محدود کننده دسته ای از باورهای بازدارنده هستند که حول محور تایید یا عدم تایید اطرافیان برای انجام یک کار خاص میگردند. به جملات زیر دقت کنید تا درک بهتری از این باورها پیدا کنید.
“با وجودی که احساس تنهایی میکنم، باز هم نمیتوانم با مردم صحبت کنم چون آن ها فکر میکنند من عجیب و غریب هستم.”
“من نمیتوانم تحصیل در دانشگاه را رها کنم و به دنبال علائقم بروم چراکه پدر و مادرم از من ناراحت خواهند شد.”
“من نمیتوانم شغل پر زرق و برق فعلی ام را رها کنم و شغلی با درآمد کمتر که بیشتر از آن لذت میبرم را انتخاب کنم، چراکه مردم کمتر به من احترام میگذارند.”
“من نمیتوانم طلاق بگیرم؛ چراکه مردم به چشم یک کالای دست دوم به من نگاه میکنند و دیگر هرگز کسی با من ازدواج نمیکند.”
اگر چیزی را با تمام وجود میخواهید و منفعت خود را در آن میبینید اما به خاطر اطرافیان و مردم از عملی کردن آن چشم پوشی میکنید قطعا بازنده اید. چراکه مردم به اندازه ای که فکر میکنید به شما و کارهایی که انجام میدهید اهمیت نمیدهند و حتی اگر اهمیت هم بدهند این زندگی و صلاح شماست که باید در اولویت قرار بگیرد.
تعصب
“من زن هستم و در یک جامعه مردسالار زندگی میکنم؛ بنابراین هرگز درخواست ترفبع شغل و افزایش درآمد نخواهم کرد.”
“قد من کوتاه است و افراد کوتاه قد نسبت به افراد قدبلند جذابیت کمتری دارند؛ بنابراین هرگز برای ارتباط با فردی که دوست دارم تلاش نخواهم کرد.”
“من یک مطلقه هستم و نباید دیگر نباید برای پیدا کردن دوست جدید و شریک زندگی تلاش کنم”
“من یک آسیایی هستم و به یک کشور اروپایی مهاجرت کرده ام؛ بنابراین نمیتوانم برای کسب یک شغل کلیدی و خوب تلاش کنم.”
این جملات از باورهای محدود کننده ای که نشان از تعصب دارند سرچشمه میگیرند. متاسفانه ما در جهانی زندگی میکنیم که سرشار از تبعیض و تعصب است و هنوز هم نژادپرستی، جنسیت گرایی و انواع فوبیا دست از سر بشریت بر نداشته است. تنها کاری که میتوانیم در برابر این نوع باورهای محدود کننده انجام دهیم این است که اجازه ندهیم آنها جلوی ما را برای داشتن یک زندگی بهتر بگیرند. علاوه بر این، تنها راه غلبه بر این تعصبات در جامعه این است که افراد از خود دفاع کنند.
خاص بودن
تا به حال در مورد باورهای محدود کننده ای صحبت کرده ایم که روی نقاط ضعف و نکات منفی ما تمرکز داشتند. اما گاهی این باورها میتوانند از خود بزرگپنداری و اعتماد به نفس کاذب ما نشات بگیرند.. در این صورت در اکثر مواقع فکر میکنیم خیلی خاص هستیم و دنیا نمیتواند با ما کنار بیاید:
“من میخواهم یک قطعه موسیقی بسازم، اما هیچکس قدر کارهای مرا ندارد.”
“من میخواهم کمدی بنویسم، اما هیچ کس طنز پیچیده مرا درک نمیکند.”
من یک ایده تجاری دارم، اما هیچ کس متوجه نمیشود من چه میگویم.”
در چنین شرایطی فرد فکر میکند دنیا مدیون اوست چراکه او، افکارش، کارهایی که انجام میدهد و اطلاعات و دانشی که دارد بسیار خاص است.
باورهای محدود کننده در مورد زندگی
در ادامه در مورد باورهای محدود کننده در زندگی بیشتر می خوانیم. این که باعث میشوند احساس کنیم به دلیل محدودیتهایی مانند زمان که زندگی و شرایط برای ما به وجود آورده اند نمیتوانیم کاری را انجام دهیم
فرصت
دنیا به اندازه کافی بزرگ است و جا برای شما و رقبایتان به طور همزمان دارد. اما دسته ای از باورهای محدود کننده میتوانند با تصور اینکه کاری که میخواهیم انجام دهیم تازگی و جذابیتی ندارد ما را از حرکت بازدارند. این تفکرات باعث میشوند که فکر کنیم مشتریان کافی، ایدههای جدید و جذاب، درآمدی که رقبا دارند، فرصت و عشق کافی برای موفق شدن نداریم.
کارآفرینی را تصور کنید که به جای شروع به خود میگوید “قبلا کسی اینکار را انجام داده است”، یا فردی که با تکیه بر باورهای محدودکننده روابط دست از تجربه یک حس عاشقانه جدید میکشد. این افراد با این تصور از شروع خودداری میکنند؛ اما با خود فکر نمیکند که فردی قبلا توانسته است از این راه پول در بیاورد پس او هم با کمی تلاش میتواند راهی که او امتحان کرده و جواب گرفته است را طی کند.
زمان
“من خیلی گرفتار هستم”
“من وقت ندارم”
“من تا دیروقت کار میکنم”
اینها جملاتی هستند که افراد درگیر با باورهای محدود کننده زمان بارها میگویند. در واقع میتوان گفت رایج ترین بهانه ای که افراد برای تغییر سبک زندگی خود و گرفتن رژیم غذایی، ورزش کردن، خواندن کتاب، آموزش یک مهارت و تفریح میآوردند مربوط به محدودیت زمان است.
اما حقیقت این است که ما دوست نداریم از محدوده امن خود بیرون بیاییم، اولویت بندی درستی نکرده ایم، مدیریت زمان درستی نداشته و کاری که به بهانه محدود بودن زمان آن را به تعویق میاندازیم برای ما چندان مهم و ضروری به نظر نمیرسد. در این شرایط بهترین کار این است که دست به دامن باورهای محدود کننده زمان شویم.
غیر ممکن ها
“عشق بین دو نفر افسانه بوده و زودگذر است و سرانجام هر رابطه ای جدایی است؛ پس چرا با دیگران رابطه برقرار کنم؟”
“تلاش انسان بیهوده است و ما همه گرفتار جبر هستیم، پس چرا برای زندگی بهتر تلاش کنیم؟”
“این دنیا سراسر بی عدالتی است و کسانی که از ابتدا پولدار بوده یا شانس دارند برنده اند؛ پس چرا باید برای داشتن درآمد بیشتر تلاش کنم؟”
“انسان موجودی خودخواه است و برای منافع خودش وارد روابط میشود، پس چرا باید روابط اجتماعی برای من مهم باشد؟”
جملاتی که خواندید برگرفته از دسته ای از قدرتمندترین باورهای محدود کننده به نام غیر ممکن ها هستند که معمولا از جهان بینی و تصور فرد از جهان اطراف نشات میگیرند. به همین دلیل نیز تغییر و مقابله با آنها بسیار سخت و نفس گیر است.
غلبه بر باورهای محدود کننده
تشخیص و شناخت باورهای محدود کننده ای که شما را از حرکت باز میدارند بسیار سخت است؛ اما غلبه بر آنها نیز مرحله دشوار دیگری است که برای داشتن زندگی بهتر باید با آن روبرو شوید. در ادامه مراحل حذف باورهای محدود کننده را با هم میخوانیم.
۱- قبول کنید که باورهای محدود کننده ای دارید
پیش از هر چیز باید در ذهن خود قبول کنید که فلان تفکر بازدارنده مربوط به باورهای محدود کننده اشتباهی هستند که باید آنها را از زندگی خود حذف کنید. همین دیدگاه باعث میشود این باورها قدرت خود را از دست بدهند. تمرینی به شما پیشنهاد میدهیم تا بتوانید به خوبی باورهای خود را زیر سوال ببرید.
پس از هر تفکر، بهانه یا حرکت بازدارنده از خود بپرسید که چه چیزی باعث حرکت نکردن من شده است، آیا این یک باور در زندگی من است یا یک حقیقت، آیا میتوانم آن را کنار بگذارم، اگر این باور را نداشتم کسب چه دستاوردی برای من محقق میشد؟
با این سوالات میتوانید بارها در طول روز خود را به چالش بکشید، آگاهانه افکار خود را بررسی کرده و نگذارید باورها به صورت اتوماتیک کار خود را انجام دهند.
۲- قبول کنید باورهای محدود کننده به شما کمک نمی کنند
گاهی به اشتباه تصور میکنیم که در بند باورهای محدود کننده گرفتار شده و قربانی آنها شده ایم؛ اما حقیقت این است که ما این باورها را قبول میکنیم چون آنها به نوعی به ما خدمت میکنند.
مثال فیل را به یاد بیاورید. فیل باور کرده است نمیتواند از بند رها شود چراکه زمانی به او کمک کرده است از فشار و سختی رهایی از بند فرار کرده و کمتر تلاش کند. ما هم به مرور زمان و برای محافظت خود در برابر مبارزه، شکست، دوری از چالشها و موانع و ساخت یک محدوده امن پایبند این باورهای محدود کننده میشویم.
همچنین برخی از افراد وابسته باورهای محدود کننده خود خواهند شد چون این باورها باعث توجه و دلسوزی اطرافیان میشوند.
پس باورها تا زمانی باقی میمانند که در خدمت ما باشند؛ بنابراین گام بعدی این است که قبول کنید این باورها نه تنها به شما کمک نمیکنند، بلکه شما را از حرکت باز میدارند.
۳- باورهای جدید را جایگزین کنید
بهترین چیزی که میتواند جلوی باورهای محدود کننده منفی را بگیرد، باورهای مثبتی هستند. بنابراین اکنون زمان خلاقیت است و برای موفقیت در این مسیر باید باور کنید که با وجود موانع بسیار و شکستهای پی در پی باید به راه خود ادامه دهید.
شاید قد کوتاهی داشته باشید، اما ممکن است با کسانی روبرو شوید که شما را به دلیل ویژگیهای اخلاقیتان دوست داشته باشند.
ممکن است سن شما برای شروع یک شغل جدید زیاد باشد، اما هیچ چیز غیر از ذهن خودتان نمیتواند برای کسب مهارتهای جدید جلوی شما را بگیرد.
در این صورت متوجه میشوید که گزینههای شما در زندگی بسیار زیاد هستند و هربار میتوانید برای رهایی از باورهای محدود کننده یکی از آنها را امتحان کرده و آزمون و خطا کنید. در نهایت نیز میتوانید باورهای محدود کننده بیشتری را در زندگی خود کشف کرده و کنترل بیشتری بر زندگی خود داشته باشید؛ چون احتمالا متوجه میشوید که ریشه عدم رسیدن به اهدافتان با ریشه دنبال نکردن یک رژیم غذایی سالم یکی است.
۴- باورهای جدید خود را به خوبی بررسی کنید
زمانی که میخواهید یک شلوار جین جدید بخرید آن را پرو کرده و بارها جلوی آینه خود را برنداز میکنید تا ببینید آیا برای شما مناسب است یا نه. برخورد شما با یک باور جدید که جایگزین باورهای محدود کننده کرده اید نیز باید همینگونه باشد.
باید باورهای جدید خود را در زندگی واقعی عملی کنید، ببینید آیا آنها با شرایط زندگی و موقعیت شما همخوانی دارند یا نه. برای اینکار باید خودآگاهی داشته باشید تا مطمئن شوید دیگر خود را با یک باور جدید که شما را به نوعی محدود میکند گول نمیزنید و مانعی دیگری جلوی رسیدن به اهدافتان ایجاد نمیکنید.
شما هنوز به نسخه کامل خود دسترسی پیدا نکرده اید و همیشه جا برای رشد دارید.
۵- با یک کوچ صحبت کنید
همه ما در مراحل مختلف زندگی به حمایتهای افراد دیگری نیاز داریم تا در کنار ما باشند و به ما کمک کنند تا بتوانیم موانع سر راهمان را از میان برداریم. بنابراین عجیب نیست اگر هنگام غلبه بر باورهای نادرست گاهی احساس کنید خود به تنهایی نمیتوانید با آنها مقابله کنید. بنابراین ما به عنوان آخرین راهکار برای حذف باورهای محدود کننده به شما پیشنهاد میدهیم از کوچینگ برای حل تعارضات درونی و غلبه بر باورهای اشتباه و رسیدن به اهدافتان کمک بگیرید.
یک کوچ به شما کمک میکند تا باورهای محدودکننده خودتان رو بشناسید، آنها را جایگزین باورهای سازنده کنید و با انرژی و انگیزه بیشتری به سمت اهدافتان گام بردارید.
همین حالا از طریق فرم زیر یک جلسه کوچینگ رایگان ثبت نام کنید: