احتمالا همه ما قبول داریم که فضانوردی یکی از سختترین کارهای جهان است. ناسا وسواس شدیدی در استخدام فضانوردان خود دارد؛ آنها باید حداقل یک مدرک لیسانس در یکی از رشتههای مهندسی داشته باشند، از نظر جسمی سالم بوده و مشکلاتی مانند ضعیفی چشم، مشکلات قلبی، فشار خون و اضافه وزن نداشته باشند و سابقه هزار ساعت پرواز با جت را داشته باشند.
یکی دیگر از مهمترین فاکتورها برای ناسا، داشتن هوش هیجانی بالا در کنار سلامت روان است. اما داشتن هوش هیجانی تنها برای شغلهای حساس مورد نیاز نیست، بلکه تقویت این مهارت نرم میتواند برای همه ما در طول زندگی بسیار مهم و سرنوشت ساز باشد. در این مقاله سعی کرده ایم در مورد اهمیت هوش هیجانی و نحوه تقویت آن صحبت کنیم.
منظور از هوش هیجانی چیست؟
هوش هیجانی (Emotional Intelligence) مفهومی است که در دهه ۱۹۹۰ توسط دو روانشناس به نامهای جان مایر و پیتر سالووی مطرح شد و شامل شناخت و کنترل عواطف و هیجانهای خود و دیگران میباشد. داشتن بهره هوشی و هوش هیجانی با یکدیگر در ارتباط نیستند؛ به همین دلیل بارها افرادی را دیده ایم که بهره هوشی پایین اما هوش هیجانی بسیار بالایی دارند و برعکس. مانند دانشمندی که مدارج علمی و سوابق بسیار درخشانی دارد اما نمیتواند هنگام قرار گرفتن در یک موقعیت تصادف کنترل خشم داشته باشد.
برای درک بهتر مفهوم هوش هیجانی (EQ) باید تفاوت آن را با بهره هوشی بدانید. IQ توانایی افراد در پردازش اطلاعات و گرفتن تصمیمات درست بر اساس تحلیل آنهاست؛ اما EQ توانایی افراد برای تحلیل احساسات خود و دیگران است به نحوی که فرد بتواند آنها را به خوبی کنترل کرده و در شرایط مختلف به خصوص موقعیتهای غیر معمول و بحرانی تصمیم درست را بگیرد.
در مقابل فردی که هوش هیجانی بالایی دارد میتواند:
- در موقعیتهای استرس زا آرام بوده و خود را کنترل کند.
- مسئولیت اعمال خود را به عهده بگیرد.
- به جای فوران احساسات، به آرامی و به خوبی در مورد احساسات و عواطف خود صحبت کند.
- بسیار خوب به صحبتهای دیگران گوش داده و همدلی کند.
- به جهان اطراف خود اهمیت داده و تلاش کند آن را به جای بهتری تبدیل کند.
روش های تقویت هوش هیجانی
لیزا نواک (Lisa Marie Nowak) یکی از فضانوردان منتخب ناسا در سال ۱۹۹۶ بود که هوش بسیار بالایی دارد. او مدرک کارشناسی ارشد در رشته مهندسی هوانوردی دارد و در آکادمی نیروی دریایی ایالت متحده تحصیل کرده است. اما جالب است بدانید در سال ۲۰۰۷، زمانی که متوجه شد معشوقه اش به او خیانت کرده است، تصمیم به انتقام گرفت و پس از تعقیب رغیب خود و پاشیدن اسپری فلفل به قصد ربودن او، دچار فروپاشی احساسی شده و خود را به پلیس معرفی کرد. غیر از هوش هیجانی پایین چه چیزی میتواند شغل و حرفه چنین فرد باهوشی را از او بگیرد و مسیر زندگی او را به طور کلی عوض کند؟!
قبول داریم که این یک داستان حیرت آور است که ممکن است بسیار کم تکرار شود، اما مشخص میکند تاثیر EQ در زندگی افراد بسیار بالاست و میتواند روی موفقیت تحصیلی و شغلی، ثبات مالی، روابط اثربخش، رضایت از زندگی و همچنین سلامت جسمی و روانی تاثیر بگذارد.
پیش از بررسی راهکارهای تقویت هوش هیجانی ابتدا باید بگوییم هوش هیجانی از ۵ عنصر کلیدی تشکیل شده است:
- خودآگاهی
- خود کنترلی
- انگیزه
- همدلی
- ارزشهای فردی خوب
بنابراین میتوان حدس زد که برای بالا بردن هوش هیجانی باید این مهارت های نرم را در خود تقویت کرد. در ادامه راه های بالا بردن هوش هیجانی را با هم بررسی خواهیم کرد.
۱- خودآگاهی را در خود تقویت کنید
تا زمانی که ندانید که هستید، چه احساساتی دارید و چه نقاط ضعف و قوتی دارید نمیتوانید روی چیزهایی که مربوط به شماست کنترل داشته باشید. در واقع تلاش برای تقویت هوش هیجانی و کنترل احساساتتان بدون خودآگاهی مانند نشستن در یک قایق بدون بادبان و رها کردن آن در یک دریای مواج و طوفانی است. برای تقویت خودآگاهی باید بتوانیم خود و رفتارمان را با آگاهی نسبت به موارد زیر ارزیابی کنیم:
آگاهی نسبت به کارهایی که انجام میدهیم
در نگاه اول اکثر ما فکر میکنیم داشتن آگاهی و اطلاع از کارهایی که در طول روز انجام میدهیم بسیار ساده است؛ این در حالی است که بسیاری از ما حتی نمیدانیم نصف بیشتر زمان خود را در طول روز به چه کاری مشغول بوده ایم و چطور روز ما بدون اینکه متوجه شویم به پایان رسید.
پس از کسب آگاهی از کارهایی که در طول روز انجام میدهیم میتوانیم تماسهای غیر ضروری، پیامهای بی مورد و درگیریهایی که برای ما مفید نیستند (مثل اعتیاد، پیگیری اخبار، اعتیاد به گوشی موبایل و شبکههای اجتماعی) را حذف کرده و در یک فضای ساکت و خلوت به خودمان و آنچه هستیم فکر کنیم. علت دیگر رها کردن این عوامل حواسپرتی این است که ما از آنها استفاده میکنیم تا از فکر کردن به احساساتی که برای ما ناخوشایند هستند بگریزیم. اما با حذف آنها ممکن است ابتدا احساسات و واکنشهای بسیار ترسناک و به شدت زیادی را از خود ببینیم؛ اما در واقع با خود واقعیمان روبرو شده ایم.
آگاهی در مورد احساسی که نسبت به آن کارها داریم
پس از گذشت از مرحله اول ممکن است متوجه شوید چقدر رفتارهای خشونت آمیز دارید، چقدر غمگین هستید یا چه اضطراب و استرسی را با خود جابجا میکنید. اما در این مرحله باید همه این احساسات و واکنشها را بپذیرید و بدون هیچ قضاوتی با آنها روبرو شوید. چراکه هر کدام از احساساتی که دارید یک عامل تشدید کننده و مجموعه ای از دلایل در بیرون و درون شما دارند که برای خود آگاهی و تقویت هوش هیجانی باید آنها را بشناسید.
آگاهی و درک زوایای پنهان وجود و آنچه از خودمان نمیدانیم
زمانی که با خود واقعی خود روبرو شدید متوجه میشوید چه نقاط ضعف و قوتی دارید، چه اشتباهات رفتاری و واکنشهای احساسی دارید و درک بهتری از خود و احساساتتان پیدا میکنید. به طور مثال متوجه میشوید که زمانی که در مقابل فردی نشسته اید که نظرات شما را نادیده میگیرد چقدر ناراحت شده و چطور واکنش نشان میدهید. اما پس از بررسی رفتار خود متوجه میشوید که وقتی مهارت گوش دادن فعال ندارید و نمیتوانید به صحبتهای آن فرد گوش دهید، او نیز آگاهانه شروع به قطع صحبتهای شما کرده و به شما کم توجهی میکند. این خود یک گام بزرگ در بالا بردن هوش هیجانی است.
۲- به درستی به احساسات خود جهت بدهید
مرحله بعد برای بالا بردن هوش هیجانی، تقویت خودکنترلی است. پیش از اینکه به دنبال راهکارهایی برای کنترل خود باشید باید بدانید برخی از افراد به اشتباه فکر میکنند بهترین کار این است که احساسات خود را مهار کرده و تحت کنترل خود در بیاورند. اما در حقیقت این یک اشتباه است. احساسات سیگنالهایی از طرف مغز هستند که عوامل کنترل نشده بیرونی دارند و به ما میگویند باید به چه چیزی توجه کنیم. بنابراین به جای مهار باید به آنها جهت بدهیم.
در ابتدا باید بدانید چیزی به نام احساسات خوب یا بد وجود ندارند، این واکنشهای ما هستند که گاهی خوب و گاهی بد هستند. به طور مثال خشم زمانی بد است که باعث آسیب به خودتان یا دیگران شود، اما برای حفاظت از خود و کسانی که دوستشان دارید و برای برقراری عدالت امری ضروری است؛ شادی یک واکنش خوب هنگام شنیدن موفقیت یکی از نزدیکان شماست، اما خوشحالی از آسیب دیدن یک فرد یک واکنش بد در برابر کشتن مهربانی و عطوفت در خود است.
بنابراین برای کنترل و جهت دهی به احساسات و داشتن یک رفتار هدفمند ابتدا باید به آنچه اتفاق میافتد آگاه باشید، تصمیم بگیرید چه واکنشی نسبت به احساسات خود نشان دهید و بر اساس این آگاهی اقدام کنید. در این زمینه میتوانید از کوچینگ کمک بگیرید.
۳- به خودتان انگیزه بدهید
آیا تا به حال غوطه ور شدن در یک کار یا فعالیت را تجربه کرده اید؟ در این مواقع معمولا انگیزه بسیار زیادی برای انجام یک کار دارید به طوری که حاضر هستید بدون استراحت ساعتها مشغول باشید و حتی گذر زمان، خستگی و گرسنگی را متوجه نمیشوید. همه اینها به میزان انگیزه شما بستگی دارد. اما نکته مهم اینجاست که گاهی متوجه ایجاد انگیزه نمیشوید و گاهی باید آگاهانه آن را به وجود بیاورید.
اکثر افراد ابتدا به دنبال انگیزه میگردند تا بتوانند با استفاده از نیروی آن کاری را آغاز کنند؛ اما بهترین کار این است که زمانی که برای انجام کاری نیاز به انگیزه دارید، شروع به انجام آن کار کنید. پس از آن میبینید که انرژی و نیروی شما برای ادامه آن افزایش پیدا کرده و انگیزه کافی پیدا کرده اید.
بنابراین اگر برای تقویت هوش هیجانی در خود احتیاج به انگیزه دارید باید کاری کنید و خود را به چالش بکشید؛ با استفاده از بررسی و پیدا کردن علاقه و استعداد خود در یک کلاس موسیقی ثبت نام کنید، با جمعی از دوستان خود بیرون بروید، در یک کلاس یا کارگاه تقویت هوش هیجانی شرکت کنید، کتاب بخوانید و با غریبهها صحبت کنید. پس از آن احساسات خود را قبل و بعد از انجام این کارها بررسی کرده و از نتایج این بررسیها برای جهت دهی احساسات خود در آینده استفاده کنید.
۴- شناخت احساسات دیگران و برقراری روابط سالم
همه آنچه در بالا گفته شد در مورد شناخت، مدیریت و احساسات خودمان هنگام ارتقا هوش هیجانی بود. این در حالی است که روابط ما را وارد دنیای اطراف کرده و به ما کمک میکنند که دنیای اطراف شناخته و ارزش گذاری کنیم.
همچنین از آنجایی که یکی از اهداف توسعه هوش هیجانی داشتن روابط سالم در زندگی و کسب موفقیت در جامعه و بهبود رابطه عاطفی است، باید بتوانیم احساسات دیگران را نیز بررسی کرده و بشناسیم.
بهترین کار برای شناخت احساسات دیگران و ایجاد ارتباط سالم، همدلی با دیگران است. برای تقویت همدلی نیز باید گوش دادن فعال داشته باشید، نیازهای عاطفی افراد را بشناسید، صادقانه احساسات و افکار خود را به اشتراک بگذارید، افراد را همانگونه که هستند پذیرفته و برای آنها ارزش قائل شوید و اعتماد دوطرفه داشته باشید.
۵- احساسات و ارزش های خود را در هم ادغام کنید
بسیاری از افراد در حالی از تقویت هوش هیجانی حرف میزنند، راهکارهایی برای آن ارائه میدهند و افراد را به بالا بردن هوش هیجانی تشویق میکنند که هیچ صحبتی از جهت گیری ارزش های فردی نمیکنند. این در حالی است که ما در نهایت به مسیری کشیده میشویم و چیزی را انتخاب میکنیم که برای آن بیشترین ارزش را قائلیم.
برای درک بهترین این موضوع مدیری را در نظر بگیرید که هوش هیجانی بالایی دارد و میتواند به خوبی در دیگران ایجاد انگیزه کرده و از این طریق فروش محصولات را افزایش داده و بازدهی شرکت خود را بالا ببرد. اما آیا اگر برای پیشبرد اهداف خود قشر فقیر را به استثمار گرفته یا اهداف سازمانی او منجر به تخریب کره زمین شود بازهم داشتن هوش هیجانی بالا یک فضیلت است؟ همین تناقضات باعث میشود گاهی افرادی که بالاترین هوش عاطفی را دارند دست به جنایتهای بزرگ بزنند.
بنابراین بهتر است در کنار تقویت EQ روی ارزشهای انسانی مهم مانند صداقت، احترام، نوع دوستی، عدالت و کمک به دیگران نیز متمرکز شویم. پس بهتر است ارزشهای واقعی خود را بشناسیم و دست به اصلاح آنها بزنیم.
برای تقویت هوش هیجانی از یک کوچ کمک بگیرید
ما صرفا با دانستن راهکارها نمیتوانیم در یک موضوع ماهر شویم. این موضوع در مورد هوش هیجانی نیز مصداق دارد.هر یک از راهکارهایی که در اینجا برای تقویت هوش هیجانی مطرح شد، نیاز به تقویت دارند. جلسات کوچینگ فضایی است که به شما کمک میکند تا هر یک مولفه های هوش هیجانی خود را تقویت کنید. میتوانید همین حالا یک جلسه کوچینگ رایگان امتحان کنید: