وقتی صحبت از موانع موجود بر سر راه تصمیم گیری میشود، اکثر ما به یاد دو مشکل عمده میافتیم؛ یکی تعداد زیادی تصمیمات کم اهمیت که نمیتوانیم تکلیف آنها را مشخص کنیم و یکی دیگر اینکه در گرفتن یک تصمیم ضروری، بزرگ و مهم ناتوان هستیم.
وجه تمایز این دو مشکل این است که در هر دوی آنها میخواهیم بهترین انتخاب را داشته باشیم اما یا نمیتوانیم تصمیم بگیریم و گیج هستیم و یا از اینکه انتخاب درستی داشته باشیم میترسیم.
در این مقاله درباره هفت گام موثر برای تصمیم گیری درست صحبت خواهیم کرد. با ما همراه باشید.
۷ گام موثر برای تصمیم گیری درست
قبل از هر چیز باید بدانید چیزی به عنوان یک “تصمیم عالی” وجود ندارد؛ چراکه هر انتخابی به طور صد در صدر سرشار از منفعت نیست و مجموعهای از مزایا و معایب است. همچنین نتیجهای که از آن به دست میآید اثر تاثیر شبکه پیچیدهای از متغیرهایی است که برخی اوقات از آنها بیاطلاع هستید. به همین دلیل هیچگاه نمیتوانید با قاطعیت بگویید تصمیم درست را گرفته اید.
پس بهتر است به جای وسواس در تصمیم گیری در دوراهی و کمال گرایی، عدم قطعیت نتیجه یک تصمیم را بپذیرید و راهکارهای زیر را برای داشتن یک تصمیم بهتر در نظر داشته باشید:
۱- ارزشهای خود را بشناسید
سوالی که بسیاری از افراد در مواجهه با عدم توانایی در تصمیم گیری در زندگی میپرسند این است که “اگر تو جای من بودی کدام گزینه را انتخاب میکردی؟”. این سوال کاملا مشخص میکند که فرد آگاهی کافی از ارزش های فردی و اولویتهای خود ندارد و به دلیل عدم توانایی دوست دارد دیگران برای او تصمیم بگیرند. اینجاست که نقش فشارهای خارجی، فرهنگ، آداب و رسوم و نظر مردم در مورد افراد برای افراد پررنگتر میشود.
نکته دومی که با پرسیدن این سوال مشخص میشود این است که فرد فکر میکند انتخاب مشخص و تعیین شده ای برای یک موقعیت تصمیم گیری وجود دارد که او نمیتواند آن را پیدا کند. در صورتی که پاسخ درستی وجود ندارد و همه چیز به ارزشها، اولویتها، اهداف و آنچه فرد میخواهد بر میگردد.
شناخت ارزش های فردی به شما کمک میکند که اولویت بندی درستی داشته و در نهایت تصمیم درست و قاطعی بگیرید. به طور مثال فکر کنید در انتخاب مسیر شغلی خود دچار مشکل شده اید. در این شرایط ابتدا باید بدانید خانواده برای شما مهم است یا کار و به پول بیشتر اهمیت میدهید یا لذت، سلامتی و تفریح. پس از بررسی این موارد میتوانید تصمیم بگیرید که تغییر شغل دهید یا در مسیری که هستید بمانید و تنها چند تغییر کوچک در شغل خود ایجاد کنید.
اجازه دهید مثال دقیقتری بزنیم. فکر کنید شما شناگر ماهری هستید و در این زمینه دو شغل متفاوت به شما پیشنهاد شده است؛ یکی از آنها به اکتشافات در زیر دریاها مربوط است که حقوق و مزایای کمی در بر دارد و یکی دیگر پیشنهاد یک سمت مربیگری شنا است که حقوق بالایی دارد. در این شرایط اگر به ارزشهای خود بازگردید متوجه میشوید که آنچه همیشه برای شما بیشتر از پول ارزش داشته است، ماجراجویی و کشف چیزهای تازه بوده است. بنابراین در این شرایط میتوانید تصمیم گیری درستی داشته باشید.
۲- از سوگیریها و تعصبات خود دست بردارید
تعصبات میانبرهای ذهنی هستند که مغز انسان از آنها برای درک دنیای اطراف استفاده کرده و قادر هستند تعامل با دیگران را سازماندهی کرده و روی تصمیم گیری ها اثر بگذارند. این تعصبات بر اساس تجربیات گذشته، هنجارهای فرهنگی، اجتماعی و دینی به وجود میآیند و گاهی مفید و گاهی مضر هستند. سوگیری در گرفتن یک تصمیم قاطع یکی از مضرات آنها به شمار میآید.
در ادامه به انواع این سوگیریها و تعصبات اشاره خواهیم کرد:
- سوگیری تایید: به این معنی که ما اکثرا به دنبال اطلاعاتی هستیم که تعصبات ما را تایید کنند. برای مثال، اگر فکر میکنید که همه سیاستمداران فاسد هستند، ممکن است فقط به دنبال اخباری باشید که نظر شما را تایید کنند. بنابراین اطلاعات مخالف نظرتان را نادیده گرفته و باعث میشوید با اطلاعات ناقصی تصمیم گیری کنید.
- مغالطه هزینه از دست رفته: این نوع تعصب باعث میشود به ادامه سرمایهگذاری زمان، پول، یا سایر منابع روی چیزی که ضررساز بوده است تمایل داشته باشید؛ صرفاً به این دلیل که قبلاً سرمایهگذاری زیادی روی آن کردهاید. به عنوان مثال، اگر پول زیادی برای خودرویی که مدام خراب میشود خرج کردهاید، ممکن است به جای خرید یک ماشین جدید، به تعمیر کردن آن ادامه دهید. این میتواند منجر به هدر رفتن منابع و ایجاد فرصتهای از دست رفته شود.
- تعصب ناشی از خودرای بودن: این تعصب مربوط به دست بالا گرفتن تواناییهای خود و دست کم گرفتن پیچیدگی یک موقعیت است. به عنوان مثال، اگر مطمئن هستید که میتوانید لوله ای که نشتی دارد را تعمیر کنید، ممکن است متوجه نشوید که مشکل پیچیده تر از آن چیزی است که در ابتدا فکر میکردید. این می تواند منجر به اشتباهات در تصمیم گیری، اتلاف وقت و پول و موقعیتهای بالقوه خطرناک شود.
۳- مقدار بهینه ای از اطلاعات را جمع کنید
برای اینکه تصمیم گیری درستی داشته باشید باید اطلاعات کافی در آن زمینه به دست بیاورید. بنابراین بهتر است تحقیق کنید، تجزیه تحلیل کرده و اطلاعاتی که مورد نیازتان است را جمع آوری کنید. اینکار به ظاهر ساده است اما گاهی نمیتوانید با سرعت بالایی از این مرحله عبور کنید.
در واقع افراد در تصمیم گیری به دو رویکرد متفاوت دارند. رویکرد اول رویکرد زیاده خواهی است. در این دسته افراد میخواهند بهترین تصمیم را بگیرند و برایشان مهم نیست که آن تصمیم چه باشد و روند تصمیم گیری چقدر طول بکشد. به همین دلیل ممکن است روزهای متوالی در مورد گزینههای پیش روی خود تحقیق کنند و جوانب مثبت و منفی آنها را به دست بیاورند. آنها حتی سعی میکنند اتفاقاتی که در آینده میافتد را پیش بینی کنند.
اما رویکرد دوم مربوط به افراد قانعی است میخواهند نتیجه تصمیم گیری آنها به اندازه کافی رضایت بخش باشد. به همین دلیل کمتر تحقیق میکنند و روی جزئیات نیز وسواس ندارند.
حال سوال اینجاست که کدام رویکرد نتیجه بهترین خواهد داشت؟ پاسخ این سوال به اهداف و ارزشهای شما بستگی دارد.
ممکن است هدفتان گرفتن تصمیم بزرگی باشد که ریسک زیادی به همراه دارد. به طور مثال میخواهید در مورد تغییر شغل تصمیم بگیرید یا پول خود را جای مناسبی سرمایه گذاری کنید باید اطلاعات بسیار زیادی جمع آوری کنید. چراکه یک تصمیم اشتباه میتواند تاثیر زیادی بر روند زندگی شما بگذارد.
اما اگر موضوعی که برای آن تصمیم میگیرید درجه اهمیت کمتری دارد بهتر است تنها برای کسب اطلاعات کمی که مورد نیازتان است وقت بگذارید تا دچار خستگی تصمیم گیری نشوید و اضطراب و استرس کمتری تجربه کنید.
۴- از احساسات خود به درستی استفاده کنید
احساسات ما بخشی از خود ماست که میخواهد شاد باشد، بخورد، بخوابد، بازی کند و رفاه داشته باشد؛ اما هیچ تصوری از موانع و خطراتی احتمالی آینده ندارد. در واقع احساسات برای بقا طراحی شده اند و در واکنش به آنچه مغز انسان درک میکند بروز پیدا میکنند. به همین دلیل است که باید آن را کنترل کرده و به درستی از آن استفاده کنیم.
اگر میان تصمیم گیری های مختلف جا پای احساسات خود را دیدید بهترین راه حل آن است که آن را کنترل کنید و از خود بپرسید راه حل منطقی چیست و عاقلانه ترین کار کدام است. اینکار را باید به یک عادت تبدیل کنید تا بتوانید احساسات خود را تحت کنترل داشته باشید، تصمیمات درست و عاقلانه ای بگیرید و در جای درستی از احساسات خود استفاده کنید.
۵- دست به قلم شوید
نوشتن یک راه ساده اما قدرتمند برای روشن کردن چیزهایی است که در ذهن شما میچرخد؛ به همین دلیل است که گاهی بسیاری از ما تنها دست به قلم میشویم تا ذهنمان باز شود، سبک شویم و دوباره بتوانیم به حالت عادی بازگردیم. در واقع نوشتن باعث میشود تمام آشفتگیهای عاطفی و ذهنی پراکنده ای که در ذهن ما هستند مرتب و سازماندهی شده، احساسات مبهم ساختاریافته شوند و تناقضات دورن ذهن ما آشکار شوند. علاوه بر این با خواندن متنی که نوشته ایم میتوانیم دیدگاههای جدیدی کشف کرده و خودآگاهی بیشتری پیدا کنیم.
در مسیر تصمیم گیری نیز میتوانید با نوشتن ذهن خود را بازتر کنید. به طور مثال باید از خود بپرسید که مزایا و معایب فلان انتخاب چیست؟ برای رسیدن به پاسخ درست باید مزایا و معایب کوتاه مدت و بلند مدت را تفکیک کرده و هر کدام را در بخشی جدا بنویسید. همچنین میتوانید بنویسید که در صورت انتخاب یک گزینه در آینده ممکن است برای چه چیزی پشیمان شوید.
در بخشی جدا میتوانید در مورد انگیزه ای که از یک انتخاب دارید سوال کرده و پاسخهای مختلفی که به آن میدهید را بررسی کنید. به طور مثال باید انگیزه خود را از خرید ماشینی که قصد خرید آن را دارید بررسی کنید و بدانید آیا به این دلیل آن را میخرید که به آن نیاز یا علاقه دارید یا میخواهید اطرافیان خود را تحت تاثیر قرار دهید.
پس از کشف انگیزههای پنهان باید آنها را با ارزشها، اولویتها و آنچه هستید مقایسه کنید. اگر انگیزه شما تناسبی با ارزشها و اهداف شما ندارد مشخص میشود که تصمیم شما اشتباه است.
۶- به غرایض و صدای درون خود دقت کنید
همه ما تجربه کرده ایم که گاهی بدون اینکه هیچ دلیل منطقی داشته باشیم، نسبت به یک اتفاق، یک موقعیت یا یک فرد دیدگاه و احساس خوبی نداریم و با تصور آن احساس آرامش و ثبات نمیکنیم. به این تجربه و احساس شهود یا صدای درون گفته میشود که میتواند در مسیر تصمیم گیری نیز راه پیدا کند.
اگر همه مراحل تصمیم گیری که در بالا گفته شد را قدم به قدم طی کرده اید اما باز هم احساس درونی شما نسبت به یک انتخاب منفی است، وقت آن است که به غریزه و احساس خود اعتماد کنید. در این مرحله باید یک گام به عقب برگردید و برای ایجاد تعادل بین شهود و منطق از خود بپرسید که چرا این احساس را دارم و چرا با وجود همه کارهایی که کرده ام بازهم از تصمیمی که گرفته ام راضی نیستم. شاید جایی از مسیر را اشتباه رفته یا شاید بهتر باشد در تصمیم خود تجدید نظر کنید.
۷- دست به اقدام بزنید
پس از تصمیم گیری نوبت به اقدام است. اگر عمل به تصمیمی که گرفته اید را به تعویق بیندازید، ممکن است مجددا افکار منفی و شک و تردید به سراغتان بیایند. به یاد داشته باشید که هیچ تصمیمی بی عیب و نقص نیست و پس از تصمیم گیری ممکن است مشکلات و موانع بسیاری سر راه شما قرار بگیرند. این موانع نشان دهنده تصمیم اشتباه نیستند و شما باید اقدام کنید و یک گام به سمت هدف بردارید.
نکته جالب اینجاست که زمانی که شروع میکنید متوجه میشوید که در برابر تصمیم گیری های آینده بسیار راحتتر و منعطفتر هستید؛ چراکه شروع به حرکت کرده اید، شانس خود را امتحان کرده اید و تصمیم گرفته اید که به خود اعتماد کنید.
در مورد تصمیم گیری درست با چه کسانی صحبت کنیم
یکی از کاربردهای مهم جلسات کوچینگ کمک به تصمیم گیری مراجعان است. یک کوچ به شما کمک میکند:
- خودآگاهی بیشتری کسب کنید.
- ارزش های فردی خود را بهتر بشناسید.
- نقاط قوت و ضعف خود رابشناسید.
- با ترس هایتان از تصمیم گیری مواجه شوید.
- و در نهایت آسانتر و با اضطراب کمتری تصمیم بگیرید و به سمت اهدافتان قدم بردارید.
اگر شما هم به خاطر تصمیمی مهم در نقطهای از زندگیتان متوقف شدهاید، پیشنهاد میکنیم همین حالا یک جلسه کوچینگ رایگان ثبت نام کنید: