«اگر این چیزها را میدانستم، هرگز مهاجرت نمیکردم». جمله ترسناکی به نظر میرسد نه؟ اما چطور میشود قدمهای مصمم برای رفتن و ادامه دادن برداشت تا پشیمانی از مهاجرت را تجربه نکنیم؟
تصمیم گیری برای مهاجرت روز به روز در کشور ما جدیتر میشود. باید بدانیم که مشکلات مهاجرت، یکی از آن موقعیتهایی است که تابآوری ما را به چالش میکشد. نه تنها تابآوری شخص خودمان که اگر متاهل یا پدر و مادر باشیم، تابآوری روابط خانوادگی ما را.
در این مقاله چند مورد از سختی های مهاجرت که باید در مورد آنها آگاه باشیم را، بررسی میکنیم. برای رسیدن به پاسخ این سوال که: «آیا حاضرم سختیهای این تصمیم را به جان بخرم؟»
مشکلات مهاجرت از نظر اقتصادی
شاید یکی از متداولترین دلایلی که برای تصمیم گیری به مهاجرت میشنویم، احساس سرخوردگی و ناامنی نسبت به وضعیت اقتصادی زندگی است. همه ما یک بازه مفید کارکردن در زندگی داریم که دوست داریم قبل از بازنشتگی به یک ثبات مالی نسبی برسیم.
چشماندازی که برای خیلی از ما دور یا بعید به نظر میرسد. اما واقعیت این است که بعد از مهاجرت هم نمیتوانیم توقع دگرگون شدن سریع زندگی مالی را داشته باشیم. کما اینکه ممکن است تمام پسانداز و سرمایهای که برای زندگیمان جمع کردهایم را هم برای پروسه مهاجرت خرج کرده باشیم.
به هر روی به چند دلیل مهم، نمیشود برای این بخش از ماجرا، بدون برنامه و پیشبینی قدم برداشت. اما چه چیزهایی را باید در نظر گرفت؟
۱.هزینه های بالای زندگی در روزهای ابتدایی مهاجرت
مدیریت هزینه های زندگی در کشور مقصد، یکی از مهمترین مهارتهایی است که پس از مهاجرت به آن نیاز خواهیم داشت. بعد از تمام هزینههایی که برای هزینه بلیت، سفارت وکیل و غیره انجام دادهایم، باید هزینههای دیگری مثل هزینه مسکن و خورد و خوراک را تا پیدا کردن منبع درآمد جدید محاسبه کرده و با خود به همراه داشته باشیم. بنابراین باید بودجه بندی دقیق و درستی برای روزهای اول مهاجرت داشته باشیم.
۲. احتمال بیکاری طولانی
شرایط اقتصادی در بسیاری از کشورها تغییر کرده. آمار بیکاری پس از پاندمی کرونا در بسیاری از کشورها بالا رفت و هنوز به شرایط قبلی برنگشته است. در چنین شرایطی بیشتر شرکتها اولویتشان استخدام بومیهای همان کشور است. بیکاری طولانی، یکی از واقعیت های مهاجرت است که باید خودمان را برای آن آماده کنیم. چون پیدا کردن کار در کشورهای دیگر هم، سختتر از گذشته شده است.
۳. احتمال پیدا نکردن شغل دلخواه؛ یکی از واقعیت های مهاجرت
شاید پس از مهاجرت لازم باشد مدتی در انتخاب مسیر شغلی مناسب خود صبور باشیم. نارضایتی از شغل یکی از محتملترین اتفاقات است. برای آن آماده هستیم؟
مثلا ممکن است برایمان خیلی سخت باشد که بتوانیم خودمان را به جای یک مدیر یا متخصص، در شغلهایی خدمانی ببینیم. البته این خیلی بستگی به موقعیت شغلی قبل از مهاجرتمان هم دارد. به هر حال باید حواسمان باشد که در کشور جدید انتخابهای ما محدودتر خواهد شد. بهتر است قبل از تصمیم به رفتن، خودمان را برای تغییر شغل آماده کرده باشیم.
مشکلات مهاجرت از نظر تاثیر برخانواده
مهاجرت، تأثیر قابل توجهی روی رابطه ما با همسر و فرزندانمان خواهد گذاشت که نگاهی به آن میاندازیم.
۱. تاثیر مهاجرت بر فرزندان
بسته به این که فرزندان ما در کدام دوره رشد باشند، مهاجرت بر آنها تاثیرهای متفاوتی خواهد گذاشت که بهتر است به آن آگاه باشیم. به طور کلی تحقیقات نشان میدهد که کودکان مهاجر تجارب پیچیدهای را از سر میگذرانند که میتواند برای آنها با تنش همراه باشد.
ممکن است مسایل هویتی، یادگیری زبان و فشاری که در سفر بین دو فرهنگ متفاوت تجربه میکنند، سلامت روان آنها را تحت تاثیر قرار دهد.
نرخ مهاجرت در جهان رو به افزایش است و یکی از موضوعاتی که پای ثابت تحقیقات مربوط به مهاجرت است، تاثیر آن بر سلامت روانی کودکان است. ممکن است فرزندمان از مرحله کودکی گذر کرده باشد و در این صورت باید در مورد تاثیر مهاجرت بر فرزندان در بازه سنیای که در حال حاضر هستند اطلاعات به دست بیاوریم.
۲. مشکلات زوجها پس از مهاجرت
تاثیر مهاجرت بر رابطه عاطفی یک تاثیر دو لبه است. از یک طرف ممکن است باعث بهبود رابطه عاطفی ، تقویت درک و همدلی برای مواجهه با شرایط جدید شود. از طرف دیگر ممکن است تغییر نقشها یا فشارهای اقتصادی و انواع و اقسام تنشهایی که در محیط نا آشنا وجود دارد، باعث دوری یک زوج از همدیگر شود.
سختی های مهاجرت برای افراد مجرد
سختی های مهاجرت برای افراد مجردی که تنهایی اقدام میکنند، با کسانی که به همراه شریک عاطفی خود مهاجرت میکنند در بعضی از بخشها متفاوت است.
۱.پیدا کردن دوست
وصل شدن به جامعه جدید در لایه روابط دوستانه جدید است که میتواند شکل بگیرد. اما ممکن است نیاز باشد برای پیدا کردن دوست در کشور جدید، به انرژیای بیش از آنچه که قبلا برای دوست شدن با افراد میگذاشتیم نیاز داشته باشیم. پس لازم است برای این موضوع آماده باشیم که فرصتهای دوست شدن با دیگران ممکن است برایمان کم یا سختتر شود.
۲. پیدا کردن همسر یا شریک عاطفی
خیلیها ممکن است این امید را داشته باشند که ممکن است نیمه گمشده خودشان را در کشوری دیگر پیدا کنند. نه که این یک امید اشتباه باشد، اما اولا اگر در کشور خودمان نتوانسته باشیم رابطه عاطفی خوبی بسازیم، هیچ تضمینی وجود ندارد که در کشوری دیگر بتوانیم. همه جای دنیا آدمیزاد آدمیزادست.
اگر خودمان آن کسی باشیم که سخت ارتباط برقرار میکنیم، با جابجایی کشور قرار نیست معجزه شود. اما در صورتی که بلوغ عاطفی مورد نیاز برای ایجاد رابطه عاشقانه را داشته باشیم نیز، صمیمیت و رابطه عاشقانه با فردی از فرهنگ و زبانی دیگر یکی از سختی های مهاجرت است.
۳. بیمیلی به گشتوگذار به دلیل تنهایی
خیلی از ما ممکن است برای تنهایی رستوران یا سینما رفتن راحت نباشیم. تفریح و گشت و گذار برایمان با همراهی دوستان خانواده معنا پیدا کند. اگر اینطور باشیم بهتر است از قبل خودمان را برای تنهایی لذت بردن از زندگی آماده کنیم.
تا زمانی که بتوانیم با جامعه جدید سازگار شده و روابط جدیدی بسازیم. اما تا آن موقع قرار نیست روی یک کاناپه در کشوری دیگر جا خشک کنیم، فقط چون همراهی برای بیرون رفتن از خانه نداریم. واقعیت این است که این اتفاق برای خیلیها میافتد چرا که به این بخش از واقعیت های مهاجرت فکر نکرده بودند.
۴. عدم مهارت در زندگی مستقل و خانهداری؛ یکی از واقعیت های مهاجرت
کسانی که قبل از مهاجرت، تجربه استقلال از خانواده را داشته باشند، از قبل برای یکی از سختی های مهاجرت آماده هستند. یعنی پذیرفتن مسئولیت صفر تا صد زندگی خود.
از بودجهبندی هزینهها گرفته تا خرید و آشپزی و رسیدگی به خانه. شاید این بخش ماجرا اولش خیلی بغرنج به نظر نرسد. اما اگر با ترکیدن لوله خانه یا خراب شدن کولر در کشور خودمان دست و پایمان را گم میکنیم، احتمالا در کشوری دیگر در این نوع مواقع بیشتر سردرگم خواهیم شد.
مشکلات اجتماعی مهاجرت ؛ احساس تبعیض
احساس تبعیض و شهروند درجه دو بودن به فرهنگ و ساختار کشوری که به آن مهاجرت میکنیم بستگی زیادی دارد. اما چه به کشوری با فرهنگ مهاجرپذیر مثل کانادا برویم چه به کشورهایی که نسبت به مهاجران دافعه دارند، ممکن است همیشه حس یک مهمان را داشته باشیم.
این حس را فقط زمانی درک خواهیم کرد که از کشور خودمان دور شده باشیم. واقعیت این است که ما در کشور خود در خیلی از زمینهها با دیگران احساس برابری بیشتری میکنیم تا در کشوری دیگر. به هر حال این حس هم مثل حس دلتنگی در مهاجرت یا همان غم غربت، یکی از آن واقعیت های مهاجرت است که باید یادبگیریم با آن زندگی کنیم و ممکن است هیچ وقت به کلی از بین نرود.
مشکلات فرهنگی مهاجرت؛ دانستن زبان کافی نیست
یاد گرفتن زبان کشوری که به آن مهاجرت میکنیم، فقط یک بخش ماجرای برقراری ارتباط با مردم کشوری دیگر است. ممکن است حتی وقتی تفاوتهای فرهنگی خودمان با کشورهای دیگر را از قبل بدانیم هم، طول بکشد تا به آن عادت کنیم. اگر برای یک آمریکایی بخواهیم توضیح دهید که چقدر مترادف برای عبارت دوستت دارم داریم، اوضاع مضحکی پیش میآید. میتوانیم برای تمرین همین حالا ببینیم توضیح فلسفه عبارتهای «دورت بگردم» یا «قربانت بروم» در زبان انگلیسی چطور درک میشود. ب
همچنین ما هرچقدر به زبان انگلیسی یا هر زبان خارجی دیگری مسلط شویم، شاید نتوانیم بسیاری از اصطلاحاتی که به راحتی کار ما را در زبان فارسی راه میانداختند، استفاده کنیم. از آن طرف بسیاری از استعارهها، کنایهها و ضربالمثلهای کشوری دیگر شاید به راحتی برای ما قابل درک و استفاده نباشد.
نا آگاهی ما به عادتهای رفتاری و عرفهای جامعه جدید در بخشهای مختلف روابط ما تاثیرگذار خواهد بود. یکی از جاهایی که این موضوع خودش را نشان میدهد، روابط کاری است. باید صبور باشیم تا ببینیم روحیه کار تیمی در جامعه دیگر چطور مصداق پیدا میکند.
در کنار آن فرهنگ غذایی متفاوت تغییر دیگری است که ممکن است به نظرمان کوچک بیاید اما در انبوهی از تغییرات مختلف، این هم یکی از بخشهای مهم است. پختن غذاهایی ایرانی در کشوری که ذاتا در آن مواد اولیه متفاوتی در دسترس است، همت زیادی میخواهد. سختی های مهاجرت برای کسانی که در خصوص خورد و خوراک منعطف نباشند بیشتر خواهد بود.
مشکلات جغرافیایی مهاجرت؛ وقتی جسم ما متاثر میشود
ایران کشوری است با اقلیمهای متنوع که در آن چهار فصل را به صورت کامل تجربه میکنیم. اما بسیاری از کشورها اینطور نیستند. اگر از زمستان متنفر باشیم، کشورهایی مثل سوئد انتخاب خوبی برای ما نیست. خوب است بدانید که در کنار تمام امکانات رفاهی و امتیازهایی که به عنوان یک شهروند برای مردم این کشور وجود دارد، درصد افسردگی و خودکشی در این کشور بسیار بالاست.
یکی از دلایل آن به هم خوردن تعادل حال روحی به خاطر کمبود آفتاب در این کشور است. بنابراین هر کشوری را انتخاب میکنیم، لازم است در مورد جغرافیا و آب و هوای آن هم تحقیق کرده باشیم. به خصوص کشورهای اسکاندیناوی که در برخی از آنها ۶ ماه شب و ۶ ماه روز است. شرایطی که به راحتی میتواند برای مایی که به آن عادت نداریم، آزاردهند و حتی غیر قابل تحمل باشد و این هم یکی از واقعیت های مهاجرت است.
با وجود این سختی ها، آیا مهاجرت برای من انتخاب درستی است؟
تاب آوری من برای مواجهه با مشکلات مهاجرت چقدر است؟ چه کسانی غیر از خودم از این تصمیم متاثر میشوند؟ چطور میتوانم خودم را با شرایط جدید سازگار کنم؟ آیا هدفی که دارم برای من ارزشش را دارد تا هزینه تصمیم را بپردازم؟
اگر تصمیم دارم بمانم، آنقدر به داشتههای خودم آگاه هستم که مسئولانه هزینه تصمیمم را بپردازم؟
شاید نشود به این سوالها در یک جمله پاسخ داد. باید با این سوالها زندگی کرد. با آنها کلنجار رفت و به نتیجه رسید.
به همین دلیل مشغولیت فکری در مورد مهاجرت کردن یا نکردن ، یکی از آن وضعیتهایی است که در آن استفاده از خدمات لایف کوچینگ میتواند بسیار کمک کننده باشد. کمک گرفتن از یک کوچ، در شرایطی که به نوعی با انواع فکرهای مغشوش دست به گریبانیم، میتواند اوضاع ذهنی ما را به وضعیت شفافتری برساند تا بتوانیم به درستی تصمیم بگیریم. رساندن افراد به این نقطه، نقطه یکی از مهمترین دستاوردهای یک جلسه کوچینگ است. از طریق لینک زیر میتوانید همین حالا در یک جلسه کوچینگ رایگان ثبت نام کنید: