طوفان فکری ابزاری قدرتمند برای خلق ایده در روزگاری است که خلاقیت حرف اول را در موفقیت میزند. ایدهها، پایه پیشرفت هستند و اگر به ایدهپردازی هدفمند مسلط باشیم، ۱۰ هیچ نسبت به دیگران جلو هستیم! البته منظور از طوفان فکری، روياپردازی بیش از حد یا خیالبافی نیست، بلکه تفکری خلاقانه به شکل هدفمند، زمانمند و نتیجهگرا است. آشنایی با تکنیکهای طوفان فکری، این نوع تفکر را به ما یاد میدهد.
در این مقاله در ابتدا با مفهوم طوفان فکری آشنا شده و در ادامه در مورد ۶ قانون مهم برای برگزاری جلسات طوفان فکری صحبت میکنیم. شما با در نظر گرفتن این قوانین، به راحتی میتوانید رهبری یک جلسه طوفان فکری را در محیط کارتان به عهده بگیرید و یکی از لذتبخشترین تجربههای کار تیمی را تجربه کنید.
طوفان فکری چیست؟
طوفان فکری یک استراتژی حل مسئله است که در آن ایدهها آزادانه و بدون خودسانسوری در یک جمع به اشتراک گذاشته میشوند. معمولاً فکر کردن در یک فضای گروهی بدون نگرانی از قضاوت شدن یا انتقاد، ارزشهای جدیدی برای یک تیم خلق میکند.
همه ما کم و بیش در زندگی خود از طوفان فکری استفاده کردهایم. زمانهایی که با یک فرد دیگر بلند بلند فکر کردهایم تا برای مشکلی راه حل پیدا کنیم، یا وقتی که یک گفت و گوی جذاب، بدون اینکه انتظار داشته باشیم، منجر به ایدههایی در کار و زندگیمان شده باشد.
اما شاید به این فکر نکرده باشیم که این بلند بلند فکر کردن، خودش یک تکنیک مهم برای حل مسئله و ایدهپردازی است که میتوان آگاهانه به سراغ آن رفت. طوفان فکری یک راهکار شگفتانگیز برای جرقه زدن خلاقیت است.
انواع طوفان فکری
۱. طوفان فکری فردی و گروهی
طوفان فکری فردی برای مسائل ساده ای که به راه حل های ساده نیاز دارند بهتر عمل میکند و طوفان فکری گروهی میتواند برای حل مسائل پیچیده مورد استفاده قرار گیرد.
۲. طوفان فکری معکوس
طوفان فکری معکوس تکنیکی است که برای دیدن آسانتر مشکلات به جای یافتن راه حل ها بنا شده است. در این تکنیک به جای اینکه از اعضای گروه خواسته شود تا ایده هایی کارساز برای موفقیت مطرح کنند، از آنها خواسته میشود تا تمام راه هایی را که میتواند باعث شکست یک طرح شود، بررسی و مطرح کنند. این تکنیک به این دلیل استفاده میشود که انتقاد کردن و دیدن شکافها در یک برنامه راحتتر از ترسیم یک استراتژی برای موفقیت است. بنابراین هنگامی که گروه به این فهرست دست پیدا کرد، میتواند به نقاط ضعف موجود نگاه کرده و راههایی برای رسیدن به نتیجه معکوس یا همان موفقیت پیدا کند.
۳. طوفان فکری ساکت
طوفان فکری خاموش یا طوفان فکری ساکت تکنیکی است که در آن به شرکتکنندگان اجازه میدهد تا بدون حواسپرتی یا نفوذ افکار سایر اعضای گروه فکر کنند و ایدههای خود را روی یک کاغذ نوشته و پس از یک زمان مشخص (مثلا ۱۰ دقیقه) بدون کم و کاستی بازگو کنند.
قوانین اجرای طوفان فکری
قانون شماره ۱: هدایت به سمت تعدد ایده، بدون نگرانی از کیفیت
«هر چی به فکرت میرسه، بدون نگرانی بگو.»
یکی از قوانین باید تمرکز بر کمیت به جای کیفیت باشد. یعنی در وهله اول تعداد ایدههای و فکرهایی که مطرح میشود از کیفیت آنها مهمتر است. به افراد بگویید بدون نگرانی از قضاوت شدن ایدهشان از نظر کیفیت، آنرا مطرح کنند. این رویکرد باعث میشود تعداد ایدههای زیادی روی میز بیاید، که بعدا میتوانند بسط و گسترش پیدا کنند.
در مرحله ایده پردازی، شما به عنوان رهبر تیم باید از بازخورد و انتقاد خودداری کنید. همه ایدهها باید بدون قضاوت پذیرفته شوند، چون در این نوع جلسات باید خارج از چهارچوب فکر کردن تشویق شود.
قانون شماره ۲: دستور جلسهای واضح داشته باشیم
« همکاران عزیز! از بحث دور نشیم!»
به دلیل فضای تداعی آزاد جلسات طوفان فکری، بسته به میزان صمیمیت تیم، هیچ بعید نیست که سر درد و دل باز شود، یا دغدغههایی بی ربط به موضوع جلسه مطرح شود. یک نفر باید حواسش باشد که موضوع بحث منحرف نشود.
جلسات طوفان فکری چه با دو نفر برگزار شود، چه با ده نفر، باید دستور جلسهای مشخص داشته باشد. یعنی هدفمند باشد. باید بدانیم دنبال چه خروجی هستیم و سرنخ بحث را گم نکنیم.
کسی که نقش رهبری جلسه را به عهده دارد، کارش تمرکز روی مسیر فکر گروه است که جلسه در عین آزاد بودن، ساختارمند باشد. تنها در این صورت جلسات طوفان فکری مولد خواهد بود. در غیر این صورتبه زمانی برای معاشرت تبدیل میشود.
از طرفی افراد وقتی برای مشارکت در ایدهپردازی انگیزه پیدا میکنند که دقیقا بدانند قرار است به چه خروجیای برسند؛ مثلا میخواهیم محصول جدیدی به بازار ارایه دهیم؟ میخواهیم فروش افزایش پیدا کند؟ میخواهیم محتوای تاثیرگذار تولید کنیم؟
هدفگذاری خیلی بیشتر از چیزی فکرش را بکنیم مهم است. هدفگذاری هوشمندانه به این معنا که واضح، قابل اندازهگیری، قابل دستیابی و زمانمند باشد.
قانون شماره۳: یک طوفان فکری فردی قبل از حضور در گروه
«با خودت ایده بیار به جلسه.»
در طول دهه ۸۰ و ۹۰، طوفان فکری فردی بیشتر از طوفان فکری گروهی در فضای کسب و کار طرفدار داشت. یک توضیحش این بود که ممکن است افراد از طرح ایدهشان در جمع خجالت بکشند. دلیل دیگر این بود که افراد ممکن است در گرمای بحث تا نوبت به حرف زدن خودشان برسد ایدهشان را فراموش کنند.
اما به مرور این تفکر تغییر کرد و مسیر به سمت ترکیبی از ایدهپردازی فردی و گروهی پیش رفت.
یعنی تک تک افراد تیم اول فرصت داشته باشند به تنهایی روی موضوعی طوفان فکری داشته باشند، ایدهها را یادداشت کنند و با خودشان به جلسه گروهی ببرند. با شروع جلسه اعضای تیم به نوبت ایدههای خود را ارائه کنند و پس از آن طوفان فکری گروهی روی ایدههای ارایه شده انجام شود.
وقتی ایدهها از پیش طراحی شده در یک جمع به اشتراک گذاشته شود، خلاقیت واقعی خودش را نشان خواهد داد. همچنین با این روش همه به صورت مساوی در جلسه مشارکت خواهند داشت.
قانون شماره ۴: تنوع افراد جلسه طوفان فکری
هرچقدر تنوع افرادی که در یک جلسه طوفان فکری هستند بیشتر باشد، جلسه جالبتری خواهید داشت. تنوع از نظر تجربیات، تحصیلات، سن، جنسیت و مهارت شغلی. با این تنوع، زاویه دیدهای مختلفی را در مورد یک موضوع خواهید داشت که مهارت حل مسئله را هم توسعه خواهد داد.
برای مثال وقتی میخواهید یک محصول جدید به محصولات برند اضافه کنید، ممکن است برنامهنویس و طراحی گرافیست تیم، دو دیدگاه کاملا مختلف داشته باشند. احتمالا یکی از آنها به UX محصول بیشتر فکر میکند و دیگری به UI آن. به همان نسبت ایدهپردازیهایشان مکمل یکدیگر خواهد شد.
قانون شماره ۵: رایگیری برای بهترین ایده
بعد از اینکه ایدههای مختلف در جلسه طوفان فکری به بحث گذاشته شد، رای گیری کنید. معمولا یک یا دو ایده بیشترین طرفدار را دارد. با شفاف شدن ایدههای اشتراکی در جلسه، آنها قابلیت رایگیری پیدا میکنند.
قانون شماره۶: جلسات طوفان فکری را کوتاه نگه دارید
طبق مطالعاتی که در مورد کارایی جلسات طوفان فکری انجام شده، جلسات طوفان فکری باید کوتاه باشد. ایدهپردازی اولیه بیش از پانزده دقیقه و کل جلسه طوفان فکری بیش از دو ساعت طول نکشد. حتی میتوانید برای جلسه تایمر بگذارید تا زمان از دستتان در نرود.
سخنی از کوچینگو
تبدیل شدن به یک رهبر در زندگیحرفهای، چه مسئولیت یک نفر غیر از خودتان را به عهده گرفته باشید، چه یک تیم بزرگ، یکی از نقاط عطف زندگی شغلی است. اگر مهارت های نرم تا دیروز برای شما یک مزیت بود، وقتی مسئولیت رهبری یک تیم را به عهده گرفته باشید، یک ضرورت است.
علاوه بر اینکه شما با تبدیل شدن به یک مدیر یا سرپرست، به مهارتهای نرم جدیدی نیاز دارید که شاید تا دیروز برایتان موضوعیت نداشت. برای درخشیدن در این مسئولیت به چیزی بیش از تخصص و تجربه نیاز دارید.
مهارت هدایت یک جلسه طوفان فکری، فقط یک مثال از موقعیتی است که شما به عنوان یک رهبر، باید نکات آن را بلد باشید. مهارتهای حل مسئله، مهارت کنترل اضطراب، مهارت تصمیمگیری، مهارت هدفگذاری، تعامل مؤثر و قدرت هدایت شما بیش از پیش به چالش کشیده خواهد شد.
به همین دلیل است که در بین انواع کوچینگ، کوچینگ رهبری یکی از پرطرفدارترین انواع کوچینگ در دنیاست. حساسیت این موقعیت ایجاب میکند نه تنها لازم باشد مهارتهای نرم را رشد بدهیم، بلکه سرعت این رشد هم اهمیت کلیدی پیدا میکند. آزمون و خطاهای یک رهبر هزینه بیشتری نسبت به سایر اعضای تیم خواهد داشت و این به خاطر مسئولیتها و تصمیمهای بزرگتری است که لازم است بگیرد.
وقتی میگوییم رهبر، لازم نیست به راس یک سازمان فکر کنید، اگر شما یک ارتقای شغلی گرفتهاید که مسئولیت بهرهوری افرادی غیر از خودتان را هم دارید، همین حالا در مسیر تبدیل شدن به یک رهبر هستید.