چگونه با ترس از شکست مقابله کنیم ؟ چگونه ترس از شکست نداشته باشیم ؟ اینها سوالات شما نیز هست؟
همه ما ترس از شکست در زندگی را تجربه کردهایم:
- ترس از شکست در کار
- ترس از شکست در رابطه
- ترس از شکست در کنکور
- ترس از شکست در کارآفرینی و… برای همه ما پدیدههایی آشناست.
مهم این است که نگذاریم ترس از شکست متوقفمان کند و منجر به انفعال ما شود. واقعیت این است که این ترس میتواند آنقدر قوی باشد که انگیزه موفقیت در کار و زندگی را تحت شعاع قرار دهد. عدم اطمینان و ترس از نتیجه، باعث میشود خیلی از ما ناخودآگاه شانس موفقیت خود را خراب کنیم.
در این مقاله با هم بررسی خواهیم کرد که ترس از شکست چیست، دلایل آن کدام است و چطور میتوانیم به آن غلبه کنیم.
ترس از شکست چیست ؟ ( مثالی از ترس از شکست در کار )
ترس از شکست ، یکی از ترسهایی است که در رفتارهای ناخودآگاه و الگوهای فکری ثابت نمود پیدا میکند. متأسفانه این ترس، یک «پیشگویی خود تحقق بخش» است. یعنی ما آنقدر از شکست میترسیم، که تبدیل به تنها نتیجه ممکن میشود.
بیایید با یک مثل ببینیم پیشگویی خود محقق چطور کار میکند. مثلا در مورد یک مصاحبه شغلی. اگر به دلیل ترس از شکست، زحمت حضور در مصاحبه شغلی را به خودمان ندهیم، هرگز آن شغل را به دست نخواهیم آورد. بعدش هم سعی میکنیم با متقاعد کردن خودمان که لیاقت گرفتن این شغل را نداشتیم، خودمان را متقاعد کنیم که تصمیم درستی گرفتیم.
در این مثال، خیلی ساده ترس از شکست در گرفتن شغل، باعث شکست ما شده. چون اصلا تلاشی برایش نکردیم.
احتمالا ضرب المثل «از ترس مرگ خودکشی کردن» را شنیدهاید؟ این وضعیت مصداق همان است. برای اینکه موقعیت شکستمان ندهد، خودمان، خودمان را شکست میدهیم.
علائم ترس از شکست چیست؟
کلید شکستن سد این ترس، شناخت رفتارهایی است که منشا آنها ترس از شکست است. پس علایم آن را مرور کنیم و ببینیم در مورد ما مصداق پیدا میکند یا نه. کسانی که ترس از شکست در زندگی دارند معمولا رفتارهای زیر را دارند:
- بی میلی نسبت به امتحان چیزهای جدید.
- اهمال کاری و از دست دادن فرصتها.
- عزت نفس پایین؛ کمبود اعتماد به نفس و شک و تردید نسبت به خود.
- کمال گرایی؛ «اگر نمیتوانم در این کار عالی باشم، پس چرا اصلا انجامش دهم؟»
- ترس از کار کردن
- نگرانی دائمی از قضاوت شدن توسط دیگران.
- نگاه بدبینانه و خودگویی منفی.
- نداشتن توانایی شروع و حفظ روابط.
- عدم تمایل به پذیرش انتقاد یا کمک گرفتن از دیگران.
اگر هریک از این علایم برایمان آشناست، هیچ وقت برای مقابله با بر ترس از شکست دیر نیست.
دلایل ترس از شکست چیست؟
اما چه چیزی باعث ترس از شکست می شود؟ در ادامه چند مورد از دلایل اصلی ترس از شکست خوردن را با هم مرور میکنیم:
۱. محیط دوران کودکی
بزرگ شدن در محیطی که در آن به ما یاد دادهاند که شکست غیرقابل قبول است، میتواند باعث شود که ترس از شکست یک احساس آموخته شده باشد. ممکن است در کودکی به خاطر هرنوع شکستی طرد شده باشیم و این حق برایمان وجود نداشته که شکست بخوریم.
۲. کمالگرایی
برای کمالگراها، شکست خوردن آنقدر وحشتناک و تحقیرآمیز است که از ترس آن، تلاش نمیکنند. کمالگرایی همچنین باعث میشود خارج شدن از منطقه امن وحشتآور باشد. کمالگرایی هم مشکلی است که میتواند از دوران کودکی ناشی شود. در صورتی که والدین ما به چیزی کمتر از نتیجه تمام و کمال راضی نمیشدند و برای نتایج متوسط از نظر آنها، تشویق نمیشدیم. ما باید نمره ۲۰ میگرفتیم تا فرزند خوبی باشیم و نمرههای دیگر پذیرفته نبود.
۳. شخصی سازی بیش از حد
عزت نفس پایین ممکن است یکی از دلایل ترس از اشتباه یا شکست باشد. اگر ارزش خودمان را با دستاوردهایمان تعریف کنیم و آنرا به هویت خودمان بچسبانیم، آن وقت شکست خوردن باعث میشود، احساس بیارزشی بکنیم.
ما مدام نگران این خواهیم بود که اگر شکست بخوریم دیگران به چه چشمی به ما نگاه خواهند کرد و از اینکه به عنوان یک شکست خورده دیده شویم میترسیم.
چگونه بر ترس از شکست غلبه کنیم؟
فرض کنیم دلیل ترس از شکست را در خودمان شناسایی کردیم و پذیرفتیم که آن را داریم، حالا چه میشود کرد؟ شناسایی ترسها یک چیز است، غلبه بر آنها چیز دیگر. اگرچه با شناسایی و پذیرش نیمی از راه را رفتهایم، اما حالا نیاز به تاکتیکهایی داریم که به آن غلبه کنیم.
در ادامه چند نکته به شما میگوییم که میتواند کمک کننده باشد:
۱. بپذیریم که شکست طبیعی است و میتواند چیز خوبی باشد
بیدلیل نیست که عبارت «شکست سریع» در سال های اخیر محبوبیت پیدا کرده است. رهبران کسب و کار خوب میدانند که پذیرش شکست بخشی از مسیر موفق شدن است. هیچکس با قصد شکست، کسب و کاری راه نمیاندازد. اما اگر قرار باشد اوضاع خراب شود، بهتر است سریع اتفاق بیفتد.
برای رسیدن به اهداف بزرگ باید برای بارها و بارها شکست خوردن آماده بود. حدس بزنید با این بینش چه اتفاقی میافتد؟ نام شکست به تجربه تغییر پیدا میکند. شکست هرچقدر زودتر اتفاق بیافتد، سریعتر میتوانیم از آن درس بگیریم، اشتباهات را شناسایی کنیم و به مسیر ادامه دهیم. در این دیدگاه سوگواری در مورد شکست کوتاه است و سریعا مهارت حل مساله فعال میشود. «خب. جواب نداد. حالا چه برنامه جدیدی بریزیم؟»
۲. مبتدی بودن در بسیاری از زمینهها را بپذیریم
نباید بیتجربه بودن برایمان گران تمام شود. قرار نیست در هر کاری که شروع میکنیم، فورا حرفهای شویم. ما تا آخر عمرمان در حال یادگیری هستیم. همیشه و همیشه چیزهایی وجود دارد که ما در آنها مبتدی هستیم. ذهن مبتدی در مواجهه با چالشهای جدید میتواند به جای ترس، با کنجکاوی و تفکر مثبت برخورد کند.
ذهن مبتدی در مسیر یادگیری ماجراجویی میکند و فقط به نتیجه فکر نمیکند. برای درک ذهن مبتدی کافی است به تجربه مواجههمان با چیزهای جدید در کودکی فکر کنیم. زمانی که هنوز ترسهای ما بر ذهن ما سایه نینداخته بود.
اگر یک کمالگرا باشیم، احتمالاً میخواهیم در اولین تلاش خود موفق شویم. اما این یک انتظار غیر واقعی است که از خودمان داریم. احتمالا با موانعی روبرو خواهیم شد و این هیچ اشکالی ندارد. دو قدم به جلو و یک قدم به عقب. پیشروی و پسرفت به صورت متناوب، یک داینامیک سالم در مسیر موفقیت است و کاملا طبیعی.
۳. با کسی که به او اعتماد داریم صحبت کنیم
وقتی در گرداب افکار بدبینانه و خودگوییهای منفی در ذهنمان گیر کردهایم، صحبت کردن میتواند راهگشا باشد. به زبان آوردن ترسها و افکار منفی هم مثل نوشتن آنها، میتواند قدرت آنها را بگیرد. حتی بیشتر از نوشتن.
صحبت کردن با یک شخص قابل اعتماد به ما کمک میکند تا افکار منفی خود را بیان کنیم و بازخورد بگیریم. این گفتوگوها میتوانند نحوه دید ما به مسئله را تغییر دهد.
در این مورد همکاری با یک کوچ میتواند موثر باشد. حمایت و گفتگو با کوچ به ما قوت قلب میدهد تا به دل ترسهایمان بزنیم. وقتی ترس از شکست داریم، هیچ چیز اندازه حمایت درست گرفتن، به ما قدرت مواجهه نمیدهد. علاوه بر آن اگر با همفکری یک کوچ برای اقدام درباره هر هدفی پیش برویم، بخشهای منطقی ماجرا مثل هدف گذاری صحیح و برنامهریزی را یاد میگیریم تا ریسک شکست را هم پایین بیاوریم.
از طریق فرم زیر میتوانید در یک جلسه رایگان کوچینگ شرکت کنید:
من امیرحسین بزرگ کیان کوچ مورد تایید فدراسیون بینالمللی کوچینگ هستم.
برای ثبت نام در یک جلسه کوچینگ رایگان، فرم زیر را پر کنید
۴. به خود گزینههای بیشتری بدهیم
وقتی نگران موقعیتی هستیم، خیلی راحت میتوانیم بدترین نتیجه را تصور کنیم. ما سناریوی شکست را از قبل نوشتهایم. اما این بار که نگران موقعیتی بودیم، چند سناریوی دیگر را هم به عنوان پایانبندی تصور کنیم. همان اندازه که ممکن است اوضاع بد پیش برود، احتمال هم دارد که اوضاع خوب پیش برود.
۵. هزینه تلاش نکردن را به خاطر بسپاریم
به قول وین گرتزکی، اسطوره هاکی، «شما ۱۰۰% شوتهایی که نمیزنید را از دست میدهید». مسئله این است که زندگی کردن در ترس هزینه دارد. به این هزینه آگاه باشیم. اگر هرگز چیزی را امتحان نکنیم، ممکن است بعضی از فرصتهای بزرگ زندگیمان را از دست بدهیم. یادمان باشد که تلاش کردن و شکست خوردن، بهتر از تلاش نکردن است.
۶. بترسیم، اما با این وجود انجامش دهیم
ترس ما از شکست ممکن است هرگز از بین نرود و این اشکالی ندارد. معنیاش این نیست که باید بگذاریم ترس کنترل ما را به دست بگیرد. شجاعت به معنای نترسیدن نیست، بلکه به معنای انجام یک کار با وجود ترس است. پس شجاع باشیم تا از کارهایی که قادر به انجامش هستیم شگفتزده شویم.
۷. نسبت به علائم ترس از شکست هوشیار باشیم
ممکن است رفتارهای ما آنقدر ناخودآگاه باشند، که اصلا متوجه نشویم از کجا آب میخورند. گاهی خوب است مچ خود را بگیریم.
۸. با خودمان روراست باشیم
در مورد ترس از شکست با خودمان روراست باشیم. در موردشان بنویسیم، کنارشان بنشینیم و با آنها گفتگو کنیم . یا حتی در موردش با دیگران صحبت کنیم. اجازه ندهیم همه چیز در ذهن ما حبس شود تا فلجمان کند.
۹. دیگران را سوپرمن فرض نکنیم
فکر نکنیم آدمهایی که کارهای بزرگ و جسورانه انجام میدهند اصلا نمیترسند. آنها هم ترس از کار دارند، اما با وجود ترس قدم برمیدارند. ترس از موقعیتهای جدید پیشامدی طبیعی است.